پاول دوروف (Pavel Durov)، بنیانگذار پیامرسان تلگرام (Telegram) و چهره سرشناس دنیای ارزهای دیجیتال، چند روز پیش گفته بود که به مناسبت چهل سالگیاش داستانهایی از رویدادهای شخصی و حرفهای زندگی خود منتشر خواهد کرد، حالا از اتفاقات تراژیک روزهای اخیر زندگی خود پرده برداشته است. این افشاگری که در کانال تلگرامی دوروف منتشرشده، داستانی از دستگیری غیرمنتظره، بارداری ناگهانی و یک تراژدی دردناک را روایت میکند که نشان میدهد حتی موفقترین کارآفرینان نیز از مشکلات شخصی مصون نیستند.
دستگیری غافلگیرکننده در فرودگاه پاریس
در تاریخ ۲۴ اوت (۳ شهریور)، پاول دوروف به همراه شریک زندگی خود، یولیا واویلووا (Julia Vavilova) و دستیارش ماریو (Mario) پس از فرود در فرودگاه پاریس با یک اتفاق غیرمنتظره روبرو شدند. پلیس فرانسه آنها را برای سه ساعت نگهداشت و تمام وسایلشان را بازرسی کرد. یولیا میگوید:
«پلیس تمام وسایل ما را چک کرد و دستگاه های الکترونیکی ما را ضبط کرد. خوشبختانه توانستم قبل از آن با مادرم تماس بگیرم تا نگران نشود.»
در حالی که یولیا و ماریو آزاد شدند، پاول در بازداشت پلیس ماند. یولیا و ماریو، بدون هیچ وسیله ارتباطی، در پاریس ماندند و منتظر آزادی پاول دوروف شدند.
روزهای سخت بازداشت و خبری غیرمنتظره
پاول دوروف سه روز را در بازداشتگاه پلیس پاریس گذراند. او می گوید که بدون دستگاه الکترونیک یا دسترسی به اینترنت، احساس میکردم در یک خماری و سمزدایی دیجیتالی شدید قرار گرفتهام. در روز سوم بازداشت، ۲۷ اوت (۶ شهریور)، هنگام بازجویی طولانی، دوروف از وکیلش درباره احتمال بازجویی از یولیا پرسید. پاسخی که شنید، او را غافلگیر کرد. وکیل گفت که یولیا متوجه شده که باردار است. دوروف میگوید:
«این خبری نبود که در آن لحظه انتظارش را داشتم. در تمام مدت بازداشت آرام بودم، اما این اتفاق مرا غافلگیر کرد. پس از کمی مکث به وکیلم گفتم که ممنون برای خبر خوبی که دادی.»
چالش های یولیا در غیاب پاول
در حالی که پاول در بازداشت بود، یولیا با چالشهای جدی روبرو شد. او میگوید:
ناگهان با خبر شدیم که پاول ممکن است ۲۰ سال زندانی شود. وبلاگ نویسان مرا برای دستگیری پاول مقصر میدانستند و تئوریهای توطئه پخش میکردند.
یولیا که دسترسی به حساب های اجتماعی اش را از دست داده بود، نمی توانست به شایعات پاسخ دهد. در همین شرایط، او تصمیم گرفت آزمایش بارداری بدهد. او میافزاید:
نشسته در یک کافه پاریسی، تست بارداری را انجام دادم. نتیجه به فرانسوی بود: ‘Enceinte ۳+’ وقتی ترجمه کردم و فهمیدم معنیاش بارداری است، شوکه شدم.
پلیس از یولیا خواست برای بازجویی برود، اما دکترش به دلیل مراحل اولیه بارداری و استرس زیاد، این کار را خطرناک دانست. یولیا می گوید که چهار هفته بعد با درخواست پلیس موافقت کرده و ۳ تا ۴ ساعت به سؤالات پلیس پاسخ داده است.
آزادی پاول و مواجهه با واقعیت جدید
پاول دوروف در شب ۲۸ اوت (۷ شهریور)، همزمان با مراسم افتتاحیه پارالمپیک، آزاد شد. او می گوید:
وقتی وارد تراس محل اقامت یولیا شدم، آتش بازی باشکوهی درست روبروی من شروع شد. اما شرایط جشن گونه نبود.
دوروف متوجه شد که در غیاب او، یولیا تحت فشار شدیدی بوده است و برخی او را مأمور موساد و عامل دستگیری دوروف خوانده بودند. دیگرانی هم به اشتباه ادعا کرده بودند که پستهای او باعث شده تا پلیس، مدیرعامل تلگرام را در فرودگاه دستگیر کند. دوروف در اینباره افزود که یولیا قوی ایستاده است. هرچند که برخلاف او، یولیا به خصومت عادت نداشته و برای جنگ ساخته نشده بود.
بیشتر بخوانید: آزادی دوروف با وثیقه ۵ میلیون یورویی؛ چرا فرانسه مدیر تلگرام را دستگیر کرد؟
ماه سپتامبر: دوران پذیرش و سازگاری
یولیا این ماه را دوره «پذیرش، تمرکز بر سلامت جسمی و روانی، و حمایت از یکدیگر» توصیف میکند. او میگوید که آنها میتوانستند به راحتی تسلیم شده یا دیوانه شوند، اما این واقعیت جدید را در میان عدم قطعیتها پذیرفتند. یولیا اضافه می کند:
من هرگز تلفن و لپتاپ هایم را پس نگرفتم. در حالی که باردار بودم، واقعاً از پاریس جادویی لذت میبردم. در عرض چند هفته توانستم دسترسی به حسابهای شبکههای اجتماعیام را بازیابی کنم.
پایان غمانگیز بارداری
با این حال، این داستان پاول دوروف و شریک زندگی او، یولیا پایان خوشی نداشت. یولیا در کانال تلگرامی خود نوشت که در روز ۴ اکتبر (۱۳ مهر)، دکتر به او گفته که قلب جنین دیگر نمیزند و توصیف این درد برای او سخت است، زیرا تا آن زمان که هفته دهم بارداری او بوده، خیلی به این ایده عادت کرده بودند. یولیا روز بعد تحت عمل جراحی قرار گرفت. او میگوید که جراحیش سریع و تقریباً بدون هیچ درد جسمی بوده است. حالا وقت التیام است.
پاول دوروف نیز در کانال تلگرام خود این لحظات دشوار را توصیف میکند:
دو روز پیش، یولیا برای معاینه پیش دکتری رفت که بارداری اش را پیگیری می کرد. من وسط روز کاری ۱۲ ساعته ام بودم که یولیا از مطب دکتر برایم چند ایموجی اشک فرستاد. فوراً فهمیدم چه اتفاقی افتاده است.