بازار ارز دیجیتال بهدلیل نوسانات و تغییرات سریع خود مشهور است. برخلاف الگوهای نسبتاً قابل پیشبینی بازارهای مالی سنتی، ارزهای دیجیتال هم فرصتهای عظیم و هم خطرات قابل توجهی را ارائه میکنند. در این محیط پویا، مدیریت فعال (Active Management) بهعنوان یک استراتژی بالقوه برای در امان ماندن سرمایهگذاری از نوسانات بازار ظاهر میشود.
البته چالش های این استراتژی هم به همان اندازه قابل توجه هستند. دستکاری بازار، عدم قطعیتهای نظارتی و ماهیت نوپای صنعت کریپتو موانع منحصربهفردی را ایجاد میکنند. بنابراین این مقاله را به بررسی مدیریت فعال و پیچیدگیهای آن اختصاص دادهایم و قصد داریم نگاهی به خطرات مرتبط و عواملی که به موفقیت در این عرصه پرمخاطره کمک میکنند داشته باشیم.
فهرست مطالب
مدیریت فعال چیست؟
مدیریت فعال یا سرمایه گذاری فعال در برابر سرمایه گذاری غیرفعال یا Passive قرار میگیرد. برخلاف مدیریت غیرفعال، مدیران فعال مدام در حال تحلیل و پیشبینی هستند و با تجربه شخصی خود تصمیم میگیرند که کدام دارایی را نگه دارند یا بفروشند. این اصطلاح در ابتدا در بازار سهام رایج بود اما با رشد بازار ارزهای دیجیتال به این حوزه نیز وارد شد.
فهم تئوری مدیریت فعال در ترید و سرمایه گذاری
تئوری مدیریت فعال که اغلب در مباحث مالی و سرمایه گذاری مطرح میشود، بر این باور است که مدیران پرتفوی ماهر میتوانند از طریق تصمیمگیری فعال، عملکرد بهتری نسبت به شاخصهای بازار غیرفعال کسب کنند. این نظریه در تضاد با فرضیه بازار کارا (Efficient-market hypothesis) قرار دارد که معتقد است به دلیل تنظیم سریع قیمت سهام با اطلاعات، پیشی گرفتن مداوم از بازار غیرممکن است.
مفاهیم اصلی تئوری مدیریت فعال
- بازار ناکارآمد: مدیریت فعال بر این فرض استوار است که بازارها همیشه بهطور کامل کارآمد نیستند. این بدان معناست که ناکارآمدیهای قیمتی وجود دارد که مدیران فعال میتوانند از آن بهرهبرداری کنند. این ناکارآمدیها میتوانند ناشی از عوامل مختلفی مانند واکنشهای تاخیری به اخبار، معاملات احساسی افراد یا عوامل ساختاری بازار باشند.
- اطلاعات و تحلیل برتر: طرفداران مدیریت فعال معتقدند که از طریق تحقیقات بهتر، دسترسی به اطلاعات و ابزارهای تحلیلی، مدیران فعال در پیشبینی روند بازار و ارزشگذاری دقیقتر سهام نسبت به بازار برتری دارند. این تحلیل برتر میتواند منجر به تصمیمگیری بهتر در مورد زمان خرید یا فروش دارایی شود.
- تنظیم ریسک: مدیران فعال با تنظیم تخصیص داراییهای خود در پاسخ به شرایط بازار یا تغییرات اقتصادی، در تلاشاند ریسک را موثرتر از استراتژیهای غیرفعال مدیریت کنند. آنها ممکن است در دوران رکود بازار، دارایی امن (Safe-haven asset) بیشتری داشته باشند یا در زمانی که انتظار میرود بازار صعودی باشد، در سهام رشدی (Growth stock) سرمایهگذاری کنند.
- زمانبندی و انتخاب: مدیریت فعال همچنین شامل ملاحظات تاکتیکی مانند زمانبندی بازار (پیشبینی حرکات بازار) و انتخاب دارایی میشود. این نظریه معتقد است که زمانبندی و انتخاب موفق میتواند تأثیر قابل توجهی بر بازده سرمایهگذاری داشته باشد.
- رویکردهای سرمایهگذاری شخصیسازی شده: برخلاف استراتژیهای غیرفعال که یک شاخص را دنبال میکنند، مدیریت فعال امکان رویکردهای سرمایهگذاری سفارشی را فراهم میکند که با اهداف سرمایهگذاری خاص، تحمل ریسک و افق زمانی سرمایهگذاران فردی مطابقت دارد.
بیشتر بخوانید: پورتفولیو یا سبد ارز دیجیتال چیست؟ چگونه پورتفولیوی ارز دیجیتال بسازیم؟
مدیریت فعال چگونه کار میکند؟
مدیریت فعال بر پایه ارزیابی مداوم و سازگاری در پرتفوی سرمایهگذاری استوار است. مدیران پرتفویی که از این استراتژی استفاده میکنند، با ترکیب تحقیقات عمیق بازار، شاخصهای اقتصادی و مدلهای مالی، تصمیمات آگاهانهای درباره خرید، فروش یا نگهداری دارایی اتخاذ میکنند.
آنها عوامل مختلفی مانند صورتهای مالی شرکتها، وضعیت صنعت، روندهای بازار و حتی رویدادهای ژئوپلیتیکی که میتوانند بر بازارها تأثیر بگذارند را بررسی میکنند. هدف از این دخالت فعال و فرایند تصمیمگیری، بهرهبرداری از نوسانات کوتاهمدت قیمت و استفاده از ناکارآمدیهای بازار برای دستیابی به بازدهی بالاتر از معیارهای غیرفعال است.
فرایند مدیریت فعال معمولاً شامل تیمی از تحلیلگران است که دادهها و بینشهای لازم را بر اساس حوزه تخصصی خود ارائه میدهند. برای مثال، یک تیم ممکن است شامل متخصصان بخش، اقتصاددانان و متخصصان مدیریت ریسک باشد که همگی در فرایند تصمیمگیری استراتژیک مشارکت دارند.
مدیران پرتفو از این اطلاعات برای ساختن یک پرتفوی سرمایهگذاری متنوع استفاده میکنند که برای دستیابی به اهداف خاص سرمایهگذار در شرایط مختلف بازار طراحی شده است. با مدیریت فعال پرتفو، آنها تلاش میکنند ریسکهای مرتبط با نوسانات بازار را کاهش دهند و با بهرهبرداری از فرصتهای تاکتیکی که از طریق تحلیل دقیق شناسایی میکنند، سود بالقوه را افزایش دهند.
مثالی از مدیریت فعال
تصور کنید یک مدیر پرتفوی ارزهای دیجیتال، مجموعهای متنوع از داراییهای دیجیتال شامل بیت کوین، اتریوم و چندین آلت کوین را مدیریت میکند. بازار به دلیل اخبار پیشرو و تغییر احساسات سرمایهگذاران، نشانههایی از افزایش نوسانات را نشان میدهد. در پاسخ به این شرایط، مدیر فعال تحلیل جامعی از روندهای فعلی بازار، اخبار احتمالی و پیشرفتهای تکنولوژیکی در شبکه بلاک چینی انجام میدهد.
مدیر متوجه میشود که اتریوم با افزایش پذیرش پلتفرم قرارداد هوشمند خود و بهبودهای آتی در پروتکل، سیگنال قوی از صعود نشان میدهد. همزمان، تحلیل احساسات بازار نشاندهنده علاقهمندی روزافزون به یک آلت کوین خاص بهدلیل پیشرفت در فناوری آن است.
بر اساس این تحلیل، مدیر تصمیم میگیرد سرمایه اختصاصیافته به بیت کوین را که بهدلیل اشباع بازار و بررسیهای نظارتی، پتانسیل رشد نسبی کمتری نشان داده است، کمتر کند. در عوض درصد اتریوم درون پرتفو را افزایش دهد و همچنین آن آلت کوین امیدوارکننده را خریداری کند.
این تصمیم شامل فروش بخشی از داراییهای بیت کوین در زمان استراتژیک، آن هم در زمانی که قیمت آن بهدلیل یک رالی کوتاهمدت به اوج خود میرسد میشود. سپس درآمد حاصل برای خرید بیشتر اتریوم و آلت کوین انتخابشده استفاده میشود. همزمان، مدیر دستورهای حد ضرر برای حداقل کردن زیانهای احتمالی و دستورهای سود برداشت برای تضمین سود در صورت رسیدن داراییها به اهداف قیمتی مشخص تعیین میکند.
این رویکرد مدیریت فعال به مدیر اجازه میدهد تا از حرکات بازار و توسعههای خاص داراییها برای بهینهسازی عملکرد پرتفو استفاده کند. در حقیقت او هدف دستیابی به بازدهی بالاتر نسبت به یک استراتژی غیرفعال در همان دوره زمانی را دارد.
مزایا و معایب مدیریت فعال
مدیریت فعال نیز مانند دیگر روشها مزایا و معایب خود را داشته و انتخاب آن بستگی به اهداف و ترجیحات سرمایهگذار دارد.
از مزایای مدیریت فعال این است که سرمایهگذاران میتوانند از طیف گستردهای از سرمایهگذاریها و استراتژیهای سرمایهگذاری بهرهمند شوند. بسیاری از سرمایهگذاران بر این باورند که صندوقهای مدیریت فعال میتوانند عملکردی بهتر از بازار داشته باشند و یا با انتخاب مدیران با تجربه و ماهر، به بازدهی بالاتری دست یابند.
همچنین، مدیریت فعال به سرمایهگذاران این امکان را میدهد که نوسانات بازار را به شیوهای متفاوت از کل بازار مدیریت کنند و استراتژیهایی را دنبال کنند که با اهداف شخصی سرمایهگذاریشان همخوانی دارد.
با این حال، مدیریت فعال معایبی نیز دارد. اگر مدیران سرمایهگذاری تصمیمات نادرستی بگیرند، میتواند به زیانهای جدی منجر شود. حتی در شرایطی که مدیریت فعال عملکرد خوبی دارد، بسیاری از تحقیقات نشان میدهد که اکثر مدیران فعال در بلندمدت عملکرد ضعیفتری نسبت به مدیران غیرفعال دارند.
علاوه بر این، با رشد صندوقهای مدیریت فعال و افزایش اندازه آنها، این صندوقها ناچار به گسترش سرمایهگذاریهای خود میشوند که ممکن است ویژگیهای مشابه با شاخصهای بازار پیدا کنند. در نهایت، مدیریت فعال به زیرساختهای پیچیدهای از جمله مدیران، تحلیلگران و تیمهای عملیاتی نیاز دارد که هزینههای آن را نسبت به مدیریت غیرفعال افزایش میدهد.
بیشتر بخوانید: آشنایی کامل با انواع صندوق سرمایه گذاری ارز دیجیتال
مدیریت فعال در برابر مدیریت غیرفعال
مدیریت فعال و غیرفعال دو رویکرد اصلی در سرمایهگذاری هستند که با توجه به نیازها و دیدگاههای مختلف سرمایهگذاران مورد استفاده قرار میگیرند.
در مدیریت فعال، مدیران پرتفو بهصورت فعال و با هدف کسب بازدهی بالاتر از یک شاخص مشخص، سهام و سایر داراییها را انتخاب میکنند. این استراتژی بهشدت به توانایی مدیر در تحلیل شرایط بازار، دادههای اقتصادی و عملکرد شرکتهای فردی برای اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری به موقع وابسته است.
هدف، بهرهبرداری از ناکارآمدیهای بازار و فرصتهای زمانی برای کسب بازدهی بهتر است. مدیران ممکن است بر اساس تحلیلهای مستمر و پیشبینیهای بازار، داراییهای سرمایهگذاری را بهطور مرتب تعدیل کنند تا بتوانند با قیمت پایین بخرند و با قیمت بالا بفروشند.
در مقابل، مدیریت غیرفعال رویکردی آرامتر دارد که معمولاً شامل خرید دارایی است که اجزای یک شاخص بازار مانند S&P ۵۰۰ در بازار سهام و یا شاخص توتال (Total) در ارزهای دیجیتال را تقلید میکند. ایده اصلی این است که بازار را شکست ندهیم، بلکه عملکرد آن را بازتاب دهیم.
استراتژیهای غیرفعال از هزینههای معاملاتی و مدیریت پایینتر بهرهمند میشوند زیرا معاملات کمتری انجام میدهند. همچنین، آنها اغلب نتایج قابل پیشبینیتری از نظر تطابق با بازدهی بازار دارند.
این استراتژی بر اساس فرضیه بازار کارآمد استوار است که معتقد است تمام اطلاعات شناخته شده در مورد اوراق بهادار سرمایهگذاری قبلاً در قیمتهای آنها لحاظ شده است، بنابراین هیچ میزان تحلیلی نمیتواند به سرمایهگذار برتری نسبت به بازار بدهد. به همین دلیل، مدیریت غیرفعال بر رشد سرمایهگذاری بلندمدت با حداقل معاملات ممکن تمرکز دارد و به روند صعودی کلی بازار برای ارائه بازدهی تکیه میکند.
جدول مقایسه بین دو رویکرد مدیریت فعال در برابر مدیریت غیرفعال:
ویژگی | مدیریت فعال (Active Management) | مدیریت غیرفعال (Passive Management) |
---|---|---|
تعریف | سرمایهگذار یا مدیر سبد سرمایهگذاری بهصورت فعالانه خرید و فروش ارزهای دیجیتال انجام میدهد و تلاش میکند که بازدهی بالاتری نسبت به بازار داشته باشد. | سرمایهگذار یا مدیر سبد سرمایهگذاری بهصورت منفعلانه و بدون تغییرات مکرر در سبد، تنها بهدنبال تطابق با عملکرد یک شاخص یا سبد معین از ارزهای دیجیتال است. |
هدف | کسب بازدهی بالاتر از بازار با استفاده از تحلیلها، پیشبینیها و استراتژیهای معاملاتی | تطابق با عملکرد شاخص منتخب و به حداقل رساندن هزینهها و ریسکهای غیرضروری |
ریسک | ریسک بالاتر بهدلیل معاملات مکرر و تصمیمگیریهای سریع در واکنش به تغییرات بازار | ریسک کمتر بهدلیل کاهش تأثیر تصمیمگیریهای لحظهای |
هزینهها | هزینههای بالاتر بهدلیل نیاز به تحلیلهای پیشرفته، تحقیقات بازار و کارمزدهای معاملات | هزینههای کمتر بهدلیل عدم نیاز به تحلیلهای پیچیده و معاملات کمتر |
نیاز به تخصص | نیاز به تخصص بالا در تحلیلهای تکنیکال، فاندامنتال و روانشناسی بازار | نیاز به تخصص کمتر؛ تنها انتخاب یک شاخص مناسب و تطابق با آن |
زمان | نیاز به صرف زمان زیاد برای بررسی بازار، تحلیل و انجام معاملات | نیاز به صرف زمان کمتر؛ اغلب نیاز به بازنگریهای دورهای برای تطابق با شاخص |
قابلیت انعطاف پذیری | انعطافپذیری بالا؛ میتواند سریعاً به تغییرات بازار واکنش نشان دهد | انعطافپذیری کمتر؛ تغییرات در سبد بهندرت و فقط در تطابق با شاخص انجام میشود |
مناسب برای | سرمایهگذاران حرفهای و افرادی که بهدنبال بازدهی بیشتر و مایل به پذیرش ریسکهای بالاتر هستند | سرمایهگذاران محافظهکار یا کسانی که بهدنبال کاهش ریسک و هزینهها هستند |
عملکرد در بازارهای نزولی | عملکرد میتواند بهتر یا بدتر از بازار باشد، بسته به مهارت و تصمیمات مدیر دارد | معمولاً عملکرد مشابه با بازار؛ اگر شاخص نزولی باشد، سبد نیز نزولی خواهد بود |
این جدول نشان میدهد که هر دو رویکرد مدیریت فعال و غیرفعال مزایا و معایب خاص خود را دارند و انتخاب بین این دو به اهداف سرمایهگذاری، سطح ریسکپذیری و تخصص سرمایهگذار بستگی دارد.
مدیریت فعال در دنیای ارزهای دیجیتال امروز چگونه است؟
از زمان پیدایش صندوقهای سرمایهگذاری شاخصها (Index funds)، تقسیم سرمایهگذاری بین مدیریت فعال و غیرفعال همواره موضوع بحثهای گسترده بین سرمایهگذاران بوده است. با گذشت زمان، مرزهای بین ابزارهای سرمایهگذاری فعال و غیرفعال در کلاسهای دارایی سنتی بهتر تعریف شده است. متأسفانه، هنوز نمیتوان همین ادعا را در مورد محصولات سرمایهگذاری ارزهای دیجیتال مطرح کرد.
مشاوران سرمایهگذاری در کلاسهای دارایی تثبیتشده امروزه کمتر با چالش تفکیک سرمایهگذاری فعال از غیرفعال مواجه هستند و بیشتر باید تعیین کنند که چه میزان ریسک فعال را برای مشتریان خود بپذیرند و بهترین روشها برای انجام این کار را از بین طیف وسیعی از ابزارهای سرمایهگذاری رقابتی انتخاب کنند.
این کار برای مشاورانی که به داراییهای دیجیتال علاقهمند هستند دو چندان چالشبرانگیز است؛ زیرا گزینههای سرمایهگذاری فعال و غیرفعال هنوز در مراحل اولیه تعریف هستند.
حالا که چندین سال از ظهور ارزهای دیجیتال گذشته، این بازار به یک چهارچوب کلی برای سرمایهگذاری رسیده است. این چهارچوب را میتوانیم به سه دسته کلی تقسیم کنیم که در زیر هرکدام از آنها را با مزایا و معایب بررسی کرده و همچنین فعال یا غیرفعال بودن آنها را مشخص میکنیم.
بیشتر بخوانید: چگونه در ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری کنیم؟
خرید و نگهداری
یکی از سادهترین روشها برای افزودن داراییهای دیجیتال به پرتفوی سرمایهگذاری، روش خرید و نگهداری (Buy and Hold) است. در این روش، سرمایهگذار یک یا چند ارز دیجیتال خاص (مثل بیت کوین یا اتریوم) را خریداری کرده و برای مدت طولانی نگهداری میکند.
مزایا:
- سرمایهگذار مالک مستقیم داراییهای دیجیتال خود میشود.
- در مقایسه با روشهای فعالتر سرمایهگذاری، هزینههای مدیریت در این روش کمتر است.
- بسیاری از مشاوران مالی میتوانند از طریق پلتفرمهای موجود، این روش سرمایهگذاری را برای مشتریان خود فراهم کنند.
معایب:
- سرمایهگذاری روی یک یا چند ارز دیجیتال، ریسک پرتفو را افزایش میدهد.
- مشتریان میتوانند بهصورت مستقل به ارزهای دیجیتال دسترسی پیدا کنند که ممکن است منجر به تصمیمگیریهای هیجانی شود.
- در برخی موارد، هزینههای مدیریت برای این روش سرمایهگذاری ممکن است بالا باشد.
فعال یا غیرفعال؟ این روش، یک رویکرد غیرفعال برای سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال است. به این معنی که سرمایهگذار بهجای انجام معاملات فعالانه، داراییهای خود را برای مدت طولانی نگهداری میکند. با این حال، برخلاف شاخصهای بازار، این روش تنوع و مدیریت ریسک کمتری را ارائه میدهد.
شاخصهای خودکار
شاخصهای خودکار (Automated indices) یک چهارچوب مبتنی بر قوانین ارائه میدهند که با استفاده از آن میتوان به تعداد بیشتری از داراییهای کریپتویی دسترسی پیدا کرد (اغلب ۱۰ تا ۲۵ دارایی برتر از نظر ارزش بازار) و بهصورت سیستمی سبد سرمایهگذاری را برای رسیدن به اهداف تعیین شده تنظیم و توازن برقرار کرد. در حال حاضر، سرمایهگذاران آمریکایی معمولاً از این محصولات از طریق حسابهای مدیریتشده چند دارایی (SMA) بهره میبرند.
مزایا:
- بهبود تنوع و پتانسیل عملکرد بهتر در مقایسه با سرمایهگذاری در یک توکن خاص.
- ساختار سبد سرمایهگذاری مبتنی بر قوانین، قرارگیری در معرض بازار گستردهتر ارزهای دیجیتال را بهصورت مداوم فراهم میکند.
معایب:
- گزینههای موجود اغلب فاقد تخصیصهای موضوعی یا بخشی دقیق و یا شخصیسازی شده هستند.
- فرایند راهاندازی نسبت به خرید و نگهداری فردی پیچیدهتر است.
- احتمال عملکرد ضعیفتر نسبت به محصولات مدیریتشده فعال وجود دارد.
فعال یا غیرفعال؟ در حالی که برخی به ویژگیهای خودکار این محصولات (مثل توازن مجدد) به عنوان «فعال» اشاره میکنند، این محصولات در واقع باید به عنوان سرمایهگذاریهای کاملاً غیرفعال در نظر گرفته شوند، مشابه صندوقهای شاخص در کلاس دارایی سنتی.
مدیریت کمی یا اختیاری
مدیران فعال استراتژیهایی را طراحی میکنند که با بهرهگیری از تخصص اختیاری در حوزه بلاک چین و تحلیل کمی دادههای زنجیرهای، امکان سرمایهگذاری پیچیده در حوزه ارزهای دیجیتال را فراهم میکنند. این استراتژیها معمولاً از طریق صندوقهای پوشش ریسک (Hedge Funds) یا حسابهای مدیریتشده تخصصی (SMA) در دسترس هستند.
بیشتر بخوانید: صندوق پوشش ریسک یا Hedge Fund چیست و برای کدام سرمایهگذاران مناسب است؟
مزایا:
- تخصص حرفهای برای یک کلاس دارایی در حال توسعه.
- دارای پتانسیل برای عملکرد بهتر با توجه به ریسک و یا کاهش همبستگی با بازار.
- اغلب مدیریت ریسک برتر و اجرای معاملات بهتر.
معایب:
- موانع دسترسی از جمله ظرفیت محدود یا حداقل سرمایهگذاری بالا.
- انتخاب مدیر ممکن است بهدلیل سابقه کوتاهتر چالشبرانگیز باشد.
- ممکن است دورههای عملکرد ضعیفتری نسبت به مدیریت غیرفعال داشته باشد.
فعال در مقابل غیرفعال: این نوع مدیریت نمایانگر مدیریت فعال واقعی است که با استانداردهای مدیریت در کلاسهای دارایی سنتی مطابقت دارد.
سوالات متداول
مدیریت فعال در ارزهای دیجیتال شامل تصمیمگیریهای مستمر و دقیق برای خرید، نگهداری یا فروش داراییها به منظور بهرهبرداری از نوسانات بازار و کسب بازدهی بیشتر از شاخصهای غیرفعال است.
در مدیریت فعال، مدیران بهصورت مستمر بازار را تحلیل کرده و تصمیمگیریهای مبتنی بر زمانبندی و انتخاب دارایی انجام میدهند. در مقابل، مدیریت غیرفعال بهدنبال تقلید از شاخصهای بازار و کسب بازدهی مشابه با آنها بدون مداخله مکرر است.
مزایای مدیریت فعال شامل امکان کسب بازدهی بالاتر از طریق تحلیل دقیق بازار، تنظیم ریسک بهتر و استفاده از فرصتهای تاکتیکی برای بهینهسازی عملکرد پرتفو است.
جمعبندی
مدیریت فعال در بازار ارزهای دیجیتال بهعنوان یک استراتژی پویا، به مدیران امکان میدهد تا با تحلیل دقیق بازار و بهرهبرداری از فرصتهای موجود، بازدهی بیشتری نسبت به رویکردهای غیرفعال کسب کنند. این استراتژی با تنظیم ریسک و انتخاب داراییهای مناسب، سرمایهگذاریهای شخصیسازی شدهای را فراهم میکند که میتواند در بازارهای پرنوسان بسیار مؤثر باشد.
با این حال، مدیریت فعال نیز معایب خود را دارد؛ از جمله هزینههای بالاتر و احتمال تصمیمگیریهای نادرست که میتواند به زیانهای جدی منجر شود. بنابراین، انتخاب بین مدیریت فعال و غیرفعال بستگی به اهداف سرمایهگذار، تحمل ریسک و دیدگاه بلندمدت او دارد. برای موفقیت در مدیریت فعال، دانش عمیق و تجربه کافی در تحلیل بازار ضروری است.