الگوهای هارمونیک به عنوان ساختارهای هندسی و خاص قیمتی هستند که با محاسبات فیبوناچی اندازهگیری میشوند. کاربرد الگوهای هارمونیک که شامل ترکیبات متمایز و پیوسته از نسبتهای فیبوناچی مختلف است در پیدا کردن طول حرکات قیمت و نقاط برگشتی خلاصه میشود.
شناسایی الگوهای نموداری توانایی اصلی و اولیهای است که هر تحلیلگر تکنیکال باید در خود پرورش دهد. این مساله ممکن است یک نیاز اولیه باشد، اما پیدا کردن مهارت و پیشرفت در این زمینه نیازمند تمرینات و مشاهدات مکرر این الگوها در نمودارهاست. شناخت هرچه تخصصیتر الگوهای نموداری به معاملهگران کمک میکند تا به محیط همیشه در حال تغییر بازار واکنش مناسبی نشان دهند.
این الگوها در مرحلهی اول به الگوهای «ادامه دهنده» و «بازگشتی» تقسیم میشوند و سپس در گام بعد تحت عنوان الگوهای «ساده» و «پیچیده» قرار میگیرند. ساختار الگوهای پیچیده ممکن است از مجموعهای از الگوهای ساده با ترکیبی از نوسانات قبلی قیمت تشکیل شده باشد. هرچه میزان دانش معاملهگر در تشخیص، طبقهبندی و خصوصیات الگوها بیشتر باشد، پتانسیل بیشتری برای انطباق با طیف وسیع معاملات در بازارهای مالی خواهد داشت.
چرا الگوها شکل میگیرند؟
در بازارهای مالی مختلف قیمتها بر اساس روند حرکت میکنند و به ندرت روند خود را به صورت ناگهانی در حرکت از دست میدهند. در تحلیل تکنیکال تبدیل روند صعودی قیمت به نزولی و برعکس توسط الگوهای قیمتی شناسایی میشود. در مراحل تبدیل روندها به یکدیگر، قیمت حرکاتی با نوسانات کمتر و حرکات عرضی و محدود را تجربه میکند که باعث تعریف الگوهای قیمتی میشوند. این مراحل گاهی روند غالب قبل از خود را ادامه میدهند که در این صورت به آنها الگوهای ادامه دهنده گفته میشود.
الگوهای مثلث متقارن، پرچم و الگوی فنجان و دسته نمونههایی از این دست است. گاهی اوقات نیز بعضی الگوها روند ماقبل خود را تغییر داده و باعث شکلگیری روندی برخلاف روند ماقبل خود میشوند که در این صورت الگوهای بازگشتی نامیده میشوند؛ مانند الگوهای سر و شانه و الگوی سقف یا کف دو قلو.
در این باره بیشتر بخوانید: معرفی و آموزش الگوهای قیمتی در نمودارهای تحلیل تکنیکال
الگوهای هارمونیک
ایده الگوهای هارمونیک اولین بار توسط «گارتلی» (H.M. Gartley) در سال ۱۹۳۲، در کتاب سودها در بازار سهام (Profits in the Stock Market) معرفی شد. لری پساونتو با تلفیق این الگوی اولیه که به نام الگوی گارتلی معروف شده بود با نسبتهای فیبوناچی، قوانینی برای معامله با این الگو ایجاد کرد. نویسندگان دیگری نیز بر روی نظریهی گارتلی کار کردهاند اما بهترین نمونه شاید کتاب «معاملهی هارمونیک» (Harmonic Trading) از اسکات کارنی باشد. او الگوهای هارمونیک دیگری مانند خرچنگ، خفاش و کوسه و چند الگوی دیگر که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت، را ابداع کرد و مطالب دیگری در ارتباط با قوانین معامله و مدیریت سرمایه و ریسک، به این نظریه افزود.
تئوری اصلی الگوهای هارمونیک مبتنی بر حرکت قیمت نسبت به زمان است که بر روابط نسبتهای فیبوناچی و تناسب آنها در بازارها استوار است. تجزیه و تحلیل نسبتهای فیبوناچی در هر بازار و تایم فریمی به خوبی عمل میکند. ایدهی اصلی استفاده از این نسبتها شناسایی نقاط برگشت کلیدی، اصلاحات یا پرتابهای قیمتی همراه با نقاط چرخش بالا و پایین در قیمت است. سطوح اصلاحی و پرتابی به دست آمده از این نقاط چرخشی (سقفها و کفها)، اهداف قیمتی و حد ضرر را مشخص میکند.
الگوهای هارمونیک با استفاده از توالی نسبتهای فیبوناچی ساختارها و اشکالی هندسی در نمودار ایجاد میکنند. این ساختارها که تحت عنوان الگوهای هارمونیک شناخته میشوند، فرصتهای مختلفی برای معاملهگران مانند حرکات بالقوه قیمت و نقاط چرخشی کلیدی فراهم میکنند. این عوامل به دلیل آماده کردن اطلاعاتی موثق در مورد قیمت، اهداف و حدود سود و ضرر برای معاملهگران کاربردی هستند و این میتواند تمایزی کلیدی با اندیکاتورها و نحوهی عملکرد آنها باشد.
لیست انواع الگوهای هارمونیک
در ادامه لیستی از انواع الگوهای هارمونیک آورده شده است که هر کدام در دو حالت نزولی و صعودی میتوانند تشکیل شوند.
- ABC صعودی/ نزولی
- AB = CD
- سه حرکته (Three Drive)
- گارتلی (Gartley)
- پروانه
- خفاش
- خرچنگ
- کوسه
- سایفر (Cypher)
نسبتهای فیبوناچی
در هرگونه صحبتی در مورد الگوهای هارمونیک از اعداد فیبوناچی نیز حرفی به میان آورده میشود، زیرا این الگو از نسبت های فیبوناچی استفاده میکند. سری اعداد فیبوناچی اولین بار توسط لئوناردو فیبوناچی، ریاضیدان بزرگ ایتالیا و اروپا در قرن سیزدهم میلادی معرفی شده است. وی در بازگشت از سفر خود از مصر در کتاب خود به نام کتاب حساب این سری اعداد را معرفی کرد. نسبتهای فیبوناچی به خصوص «نسبت طلایی» (Golden Ratio) را در طبیعت مانند آرایش دانههای برف یا تعداد و نحوهی قرار گرفتن تخمهای گل آفتابگردان میتوان یافت، همچنین در اعضای بدن انسان مانند مارپیچهای دی ان ای نیز این نسبتها رعایت شدهاند.
سری اعداد فیبوناچی به این صورت تعریف میشوند که غیر از دو عدد اول اعداد بعدی از جمع دو عدد قبلی خود به دست میآیند. اعداد در این سری عبارتاند از:
…،۱،۱،۲،۳،۵،۸،۱۳،۲۱،۳۴،۵۵،۸۹،۱۴۴،۲۳۳
دلیل اصلی شهرت این دنباله از اعداد به این علت است که حاصل تقسیم هر عدد دنباله به عدد ماقبل خود، به عدد طلایی ۱.۶۱۸ میرسد که به «نسبت طلایی» یا «عدد فی» نیز مشهور است. این ترتیب اعدادی که فیبوناچی سالها قبل بر آنها تأکید کرد و نسبت بین این اعداد (نسبت طلایی) در بازارهای مالی و بورس نیز برای تحلیلگران کاربرد بسیاری دارد.
جملهای معروف در تحلیل تکنیکال وجود دارد که بیان میکند همه چیز در قیمت خلاصه شده است، این مطلب شامل رفتارهای انسانی نیز میشود. همانطور که گفته شد نسبتهای فیبوناچی در همهی انسانها وجود دارد و انسان در ناخودآگاه خود بدون اینکه بداند تمایل به این نسبتها و اعداد دارد و آنها را زیبا میبیند همانطور که در تابلوهای نقاشی و معماریهایی که از این نسبتها استفاده میشود آنها را بسیار چشم نواز میکند.
این نسبت های فیبوناچی بر رفتار افراد در بازارهای سهام و معاملات آنها نیز تاثیر میگذارد. در نتیجه از این نسبتها در پیشبینی قیمت، نقاط ورود و خروج از بازار، شناسایی سطوح حمایت و مقاومت و حتی پیشبینیهای زمانی نیز میتوان استفاده کرد. نسبتهای فیبوناچی در واقع سطوح حمایت و مقاومت نامریی هستند که قبل از رسیدن بازار به آنها و حتی نداشتن تاریخچهی قیمت، برای معاملهگر مشخص میشوند.
رایجترین نسبتهای فیبوناچی اعداد ۰/۳۸۲ ، ۰/۵۰ ، ۰/۶۱۸ ، ۰/۷۸۶ و ۱/۰۰ ، ۱/۲۷۲ ، / ۱/۶۱۸ هستند. نسبتهای دیگری مانند ۰/۲۳۶ و ۲/۶۱۸ و ۴/۲۳۶ نیز وجود دارند که به اندازه نسبتهای گفته شده کاربرد ندارند، با این حال مهم ترین نسبتهای فیبوناچی را میتوان ۰/۳۸۲، ۰/۶۱۸ و ۱/۶۱۸ دانست.
ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement)
برای استفاده از این نسبتها در تحلیل تکنیکال ابزارهای مختلفی مانند فیبوناچی اصلاحی، فیبوناچی گسترشی، فیبوناچی بازتابی و ابزارهای دیگری مانند کانال، دایره ، بادبزن و غیره برای استفاده در تحلیلها وجود دارد.
اکثر برنامهها و نرم افزارهای معاملاتی، ابزارهای فیبوناچی ذکر شده در بالا را برای استفادهی معاملهگران دارند، اما ابزاری که در تحلیل با استفاده از الگوهای هارمونیک کاربردی اصلی برای معاملهگر دارد، ابزار «فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) است. به این صورت که معاملهگر از هر پلتفرمی که برای تحلیل خود استفاده میکند، برای سنجش هر موج قیمتی باید چندین ابزار فیبوناچی بر روی نمودار رسم کند.
الگوهای هارمونیک همانطور که گفته شد الگوهای بسیار دقیق قیمتی هستند که میزان ادامهی روند فعلی و همچنین نقاط برگشتی را مشخص میسازند. این الگوها دائما در حال تکرار شدن در بازار هستند و معاملهگر با مشاهدهی این الگوها چه در حین شکلگیری چه در هنگام تکمیل میتواند با استفاده از نسبتهای فیبوناچی که به این الگوها نسبت داده شده است، در معاملات خود از آنها استفاده کند. الگوهای هارمونیک در واقع الگوهای خاص قیمتی تکنیکالی هستند که تمرکز اصلیاش بر روی شکل خاص حرکات قیمتی است و هر کدام از سطوح مختلفی از فیبوناچی استفاده میکنند.
در شکل زیر میتوانید نحوهی استفاده از ابزار «فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) که عنصر اصلی شناخت الگوهای هارمونیک است را با استفاده از پلتفرمی که در سایت تریدیگ ویو (Tradingview) تعبیه شده است مشاهده کنید.
ابتدا در قسمت نمودار در سایت از فهرست سمت راست، ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement) را انتخاب کنید و مانند نقاط ۳ و ۴ این نقاط را در قسمت مورد نظر خود برای به دست آوردن اصلاحات قرار دهید.
شناسایی الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک همانطور که در دسته بندی آنها گفته شد انواع مختلفی دارند که در ادامه این الگوها را بررسی میکنیم. اصلیترین الگوهای هارمونیک، الگوهای «گارتلی» (Gartley)، «پروانه» (butterfly)، «خفاش» (bat) و «خرچنگ» (crab) هستند که هرکدام ظاهر بصری خاص و نسبتهایی منحصر به فرد دارند. شناسایی الگوهای هارمونیک شاید در ابتدا دشوار به نظر برسند اما هنگامی که تحلیلگر ساختار الگوها را درک کند، میتواند به راحتی این الگوها را در نمودار پیدا کند. الگوهای هارمونیک اصلی الگوهایی هستند که از پنج نقطه تشکیل شدهاند و الگوهایی مانند الگوی ABC و ABCD که از این الگوها نشات گرفته شدهاند به ترتیب سه و چهار نقطهای هستند.
در ادامه خواهیم دید که تمام نوسانات قیمت بین این نقاط به هم پیوسته است که نسبتهای هارمونیکی مبتنی بر دنباله فیبوناچی دارند. الگوهای هارمونیک یا در حال شکلگیری هستند و یا تکمیل شدهاند که به شکل حروف «M» یا «W» در نمودار قابل مشاهده هستند. نکتهی قابل توجه این است که همهی الگوهای اصلی که ۵ نقطهای هستند (XABCD) در دل خود الگوی سه نقطهای (ABC) دارند.
این الگوهای اصلی قوانین و ساختار یکسانی دارند و تفاوت آنها در اندازهی اضلاع و محل قرارگیری پنج نقطهی الگو تعریف شده است. بنابراین اگر تحلیلگر یک الگو را بشناسد و آن را به درستی درک کند ناخودآگاه الگوهای دیگر را نیز میتواند شناسایی کرده و با آنها به معامله بپردازد.
۱. الگوی گارتلی (Gartley)
این الگو اولین بار در کتاب «سودها در بازار سهام» (Profits in the Stock Market) اثر «گارتلی» (H.M. Gartley) منتشر شد که به نام خود او نیز نامگذاری شده است و بعدها اسکات کارنی در کتاب خود این الگو را با نسبتهای فیبوناچی تلفیق کرد. سطوحی که در زیر آورده شده، به صورت مستقیم از کتاب وی گرفته شده است. این الگو رایج ترین الگوی هارمونیک نموداری به حساب میآید.
در ابتدا شاید این اشکال گیج کننده به نظر برسند اما خواندن نمودار و پیدا کردن این الگوها خود روندی ساده و تکراری است. برای مثال از الگوی صعودی برای توضیح نسبتها استفاده میکنیم.
قیمت در ابتدا از نقطهی X تا نقطهی A رشد داشته است بعد از این حرکت تا نقطهی B اصلاح قیمتی را شاهد هستیم. نقطهی B سطح اصلاحی ۰.۶۱۸ موج XA است. نحوهی استفاده از ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement) و پیدا کردن این سطح به این صورت است که نقطهی ابتدایی این ابزار را روی نقطهی X و نقطهی بعدی روی A قرار داده میشود و در نهایت نقطهی B روی سطح اصلاحی ۶۱.۸ درصد (۰.۶۱۸) موج XA قرار میگیرد.
به همین ترتیب قیمت در حرکت بعد (موج BC)، اصلاح ۳۸.۲ الی ۸۸.۶ درصد موج قبل خود که موج AB است را انجام میدهد. دقت کنید سطوح اصلاحی بین ۳۸.۲ و ۸۸.۶ درصد، مانند سطوح ۵۰، ۶۱.۸ و ۷۸.۶ درصد اصلاحی نیز شامل این نسبتها هستند.
حرکت بعدی قیمت نزول در ضلع CD تا نقطهی D است به این صورت که قیمت بیش از ۱۰۰ درصد موج قیل خود را اصلاح میکند یا در اصطلاح کشیده یا گسترده (Extend) میشود. نحوهی استفاده از ابزار فیبوناچی نیز مانند قبل به این صورت است که نقطهی ابتدایی ابزار روی نقطهی B و نقطهی بعدی روی C گذاشته میشود و در نتیجه نقطهی D روی سطح ۱۱۳ الی ۱۶۱.۸ درصد قرار میگیرد.
در این حالت به سطحی که نقطهی D بر روی آن قرار میگیرد، سطح گسترده شدهی فیبوناچی گفته میشود و ابزار «فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) با توجه به ماهیت گسترشی آن در اصطلاح به «فیبوناچی گسترشی» (Fibonacci Extension) تغییر نام میدهد.
سطح D سطح اصلاحی ۷۸.۶ درصد موج ابتدایی (XA) نیز هست که در واقع یعنی کل حرکت ABCD به اندازهی ۷۸.۶ درصد موج XA میکند و در نقطهی D الگوی گارتلی تکمیل میشود. نقطهی D نیز مانند بقیهی سطوح با گذاشتن نقطهی اول و دوم ابزار به ترتیب روی نقاط X و A و روی سطح ۷۸.۶ درصد این موج پیدا میشود. نسبت این موجها به یکدیگر همانطور که در شکل مشخص است روی خط چینها نوشته شده است.
بسیاری از معاملهگران به دنبال موج آخر حرکت (CD) هستند و بعضی نیز از آنجایی که نقطهی D، نقطهی احتمالی بازگشت محسوب میشود در این نقطه با مشاهدهی دیگر علائم برگشت به دنبال موقعیت خرید یا فروش هستند. درباره نحوهی کامل معامله با الگوهای هارمونیک، در ادامه توضیح خواهیم داد.
۲. الگوی خفاش (BAT)
الگوی خفاش از نظر ظاهری به گارتلی شباهت بسیاری دارد اما در اندازهی نسبتهای اصلاحی فیبوناچی متفاوت است.
برای مثال در الگوی خفاش صعودی نقطهی B سطح اصلاحی ۳۸.۲ الی ۵۰ درصد موج XA است. به همین ترتیب موج BC نیز در سطوح اصلاحی بین ۳۸.۲ الی ۸۸.۶ درصد موج AB قرار میگیرد. در ادامه موج نزولی CD به اندازهی ۱۶۱.۸ الی ۲۶۱.۸ درصد موج BC گسترش مییابد که در نهایت منجر به رسیدن به نقطهی D و تکمیل الگو میشود.
نقطهی D سطح اصلاحی ۸۸.۶ درصد موج XA نیز هست. نحوهی استفاده از «ابزار فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) به منظور پیدا کردن این سطوح در توضیحات الگوی گارتلی آورده شده است.
۳. الگوی پروانه (butterfly)
تفاوت الگوی پروانه با الگوی گارتلی در این است که نقطهی D فراتر از نقطهی X گسترش مییابد.
برای مثال در الگوی پروانه صعودی نقطهی B سطح اصلاحی ۷۸.۶ درصد موج XA است. به همین ترتیب موج BC نیز در سطوح اصلاحی بین ۳۸.۲ الی ۸۸.۶ درصد موج AB قرار میگیرد. در ادامه موج نزولی CD به اندازهی ۱۶۱.۸ الی ۲۲۴ درصد موج BC گسترش مییابد که در نهایت منجر به رسیدن به نقطهی D و تکمیل الگو میشود. نقطهی D سطح گسترش یافته ۱۲۷ درصد موج XA نیز هست. نحوهی استفاده از ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement) به منظور پیدا کردن این سطوح در توضیحات الگوی گارتلی آورده شده است.
۴. الگوی خرچنگ (Crab)
الگوی خرچنگ توسط اسکات کارنی به عنوان یکی از دقیق ترین الگوهای هارمونیک شناخته میشود که نقاط بازگشتی را با دقت بالا و بسیار نزدیک به نسبتهای فیبوناچی شناسایی میکند.
برای مثال در الگوی خرچنگ صعودی نقطهی B سطح اصلاحی ۳۸.۲ الی ۶۱.۸ درصد موج XA است. به همین ترتیب موج BC نیز در سطوح اصلاحی بین ۳۸.۲ الی ۸۸.۶ درصد موج AB قرار میگیرد. در ادامه موج نزولی CD به اندازهی ۲۶۱.۸ الی ۳۶۱.۸ درصد موج BC گسترش مییابد که در نهایت منجر به رسیدن به نقطهی D و تکمیل الگو میشود. نقطهی D سطح گسترش یافته ۱۶۱.۸ درصد موج XA نیز هست. نحوهی استفاده از ابزار «فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) به منظور پیدا کردن این سطوح در توضیحات الگوی گارتلی آورده شده است.
الگوهای فرعی هارمونیک
علاوه بر الگوهای هارمونیک اصلی در کتاب «معاملهی هارمونیک» (Harmonic Trading)، اسکات کارنی الگوهای دیگری نیز معرفی کرده است. به غیر از الگوی AB = CD الگوهای فرعی دیگر شاید به تعداد کمتری در نمودارهای قیمتی مشاهده شوند.
الگوی AB = CD
الگوی هارمونیک AB = CD بر خلاف دیگر الگوهای هارمونیک که دارای ۵ نقطهی اصلی هستند، الگویی ۴ نقطهای است و معمولا در دل الگوهای دیگر جای دارد. موج BC در این ساختار مهم تلقی میشود اما مهم ترین نقطه، نقطهی اتمام الگو یا نقطهی D است.
برای مثال در الگوی AB = CD صعودی، نقطهی B سطح اصلاحی ۶۱.۸ الی ۷۸.۶ درصد موج AB است. در ادامه موج نزولی CD به اندازهی ۱۲۷ الی ۱۶۱.۸ درصد موج BC گسترش مییابد که در نهایت منجر به رسیدن به نقطهی D و تکمیل الگو میشود.
الگوی کوسه (Shark)
تفاوت الگوی هارمونیک کوسه با الگوهای اصلی دیگر در این است که نقطهی C از سطح نقطهی A فراتر میرود. این الگو نسبتهای فیبوناچی را با نظریهی امواج الیوت و نسبتهای جدیدی مانند نسبت ۱۱۳ درصد ادغام میکند.
برای مثال در الگوی کوسه صعودی نقطهی B سطح اصلاحی ۳۸.۲ الی ۶۱.۸ درصد موج XA است. اما بر خلاف الگوهای هارمونیک اصلی موج BC در سطوح گسترشی بین ۱۱۳ الی ۱۶۱.۸ درصد موج AB قرار میگیرد. در ادامه موج نزولی CD به اندازهی ۱۶۱.۸ الی ۲۲۴ درصد موج BC گسترش مییابد که در نهایت منجر به رسیدن به نقطهی D و تکمیل الگو میشود. نقطهی D سطح گسترش یافته ۸۸.۶ الی ۱۱۳ درصد موج XA نیز هست. نحوهی استفاده از «ابزار فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) به منظور پیدا کردن این سطوح در توضیحات الگوی گارتلی آورده شده است.
الگوی سایفر (Cypher)
در الگوی سایفر نیز مانند الگوی کوسه نقطهی C از سطح نقطهی A فراتر میرود.
برای مثال در الگوی سایفر صعودی نقطهی B سطح اصلاحی ۳۸.۲ الی ۶۱.۸ درصد موج XA است. اما بر خلاف الگوهای هارمونیک اصلی موج BC در سطوح گسترشی بین ۱۱۳ الی ۱۴۱ درصد موج AB قرار میگیرد. در ادامه موج نزولی CD به اندازهی ۱۲۷.۲ الی ۲۰۰ درصد موج BC گسترش مییابد که در نهایت منجر به رسیدن به نقطهی D و تکمیل الگو میشود. نقطهی D سطح اصلاحی ۷۸.۶ درصد موج XA نیز هست. نحوهی استفاده از ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement) به منظور پیدا کردن این سطوح در توضیحات الگوی گارتلی آورده شده است.
نحوهی معامله کردن با الگوهای هارمونیک
گامهای زیر را میتوان برای معامله در بازارهای مالی با استفاده از الگوهای هارمونیک طی کرد:
- حدس زدن و تشخیص احتمالی الگو از ابتدای شکل گرفتن الگو
- تعیین استراتژی ترید و معامله بر اساس الگو
- مشخص کردن نقاط ورود و خروج ، اهداف و حد ضرر
در مرحلهی اول برای تشخیصِ الگوی هارمونیکی که قرار است شکل بگیرد، به موج اصلاحی AB توجه میکنیم. به این صورت که پس از حرکت اولیه (XA) قیمت تا چه سطحی از این حرکت را برای تشکیل نقطهی B اصلاح میکند. برای مثال اگر قیمت، ۵۰ درصد موج اولیه را اصلاح کند و پس از آن همسو با موج اولیهی خود حرکت کند، احتمالا الگوی خفاش در قیمت شکل خواهد گرفت.
در مرحلهی دوم پس از اصلاح در موج AB و تشکیل شدن نقطهی C تحلیلگران هارمونیککار دو استراتژی ترید و معامله پیش روی خود دارند:
- در موج آخر الگوی هارمونیک (CD) معاملهی خود را انجام بدهند
- پس از تشکیل کامل الگوی هارمونیک به معامله بپردازند
در استراتژی نوع اول معاملهگران به این صورت ترید میکنند که پس از تشکیل نقطهی C و شکسته شدن خط روند فرضی که نقطهی X را به نقطهی B وصل میکند، وارد معامله شده و هدف معاملهی خود را نقطهی D یا نقطهی پایانی الگو قرار میدهند.
برای مثال پس از طی کردن مرحلهی اول معامله با الگوهای هارمونیک پس از اینکه احتمال تشکیل الگوی گارتلی را دادیم با کشیدن روند وارد معاملهی خرید میشویم و تا زمانی که قیمت به نقطهی پایانی الگو (D) برسد موقعیت خرید را حفظ میکنیم.
استراتژی نوع دوم نیز به این صورت است که پس از اطمینان از اتمام الگو و پیدا کردن نقطهی بازگشتی D که الگو در آن نقطه تمام میشود، معاملهگران وارد معامله در جهت عکس روند موج CD میشوند. دلیل تقسیمبندی الگوهای هارمونیک به صعودی یا نزولی، به روند حرکتی قیمت پس از اتمام الگو برمیگردد.
قیمت پس از اتمام الگوهای هارمونیک، در اکثر مواقع بین ۳۸.۲ الی ۵۰ درصد موج آخر الگو (CD) را اصلاح میکند برای نمونه اگر تحلیلگری الگوی هارمونیک گارتلی صعودی را در قیمت مشاهده کرد پس از رسیدن به نقطهی D میتواند هدف معاملهی خود را در سطح اصلاحی ۳۸.۲ الی ۵۰ درصد موج آخر الگو قرار دهد. بعضی معاملهگران حرفهای از ترکیب دو استراتژی برای معاملات خود استفاده میکنند.
دریافت تایید از اندیکاتورها برای ادامه یا بازگشت روند
در مرحلهی سوم پس از اینکه معاملهگر تصمیم به ورود به معامله گرفت، به اصطلاح مرحلهی ست کردن اوردر یا تنظیم سفارش آغاز میشود. در این مرحله با توجه به دو استراتژی معامله با الگوهای هارمونیک که در مرحلهی دوم به آنها اشاره شد نقاط ورود و خروج، اهداف پلکانی و حد ضرر تعیین میشوند.
نکتهی قابل توجه دیگری که کمک شایانی به معاملهگر در معامله با الگوهای هارمونیک میکند، کمک گرفتن از اندیکاتورها و واگراییهای تشکیل شده در آنها برای دریافت تایید بازگشت/ادامهی روند است. برای مثال در استراتژی نوع دوم پس از رسیدن به نقطه D، معاملهگر برای اطمینان از اینکه آیا این نقطهی بازگشت است اگر در اندیکاتورهایی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) یا مکدی (MACD) واگرایی مشاهده کند با اطمینان بیشتری به معامله میپردازد. یا در استراتژی نوع اول میتوان از واگراییهای مخفی (HD) برای ادامهی روند، تایید دریافت کرد.
نقطهی ورود در استراتژی اول پس از شکسته شدن روند فرضی یا پولبک به این خط روند است و هدف معامله، هدف الگوی هارمونیک مورد نظر محسوب میشود. حد ضرر را نیز میتوان کمی بالاتر (در الگوهای صعودی) یا کمی پایینتر (در الگوهای نزولی) قرار داد یا حتی با محاسبهی سود به زیان مناسب (حداقل دو به یک) میتوان از نقطهی C هم به عنوان حد ضرر استفاده کرد.
در استراتژی دوم نقطهی ورود به معامله، نقطهی D یا نقطهی پایانی الگو است و اهداف پلکانی به ترتیب سطوح ۳۸.۲ و ۵۰ درصد اصلاحی موج CD هستند. حد ضرر نیز کمی پایینتر از نقطهی D قرار داده میشود. در استراتژی دوم که استراتژی پیدا کردن نقاط چرخشی بوده و نسبت به استراتژی اول پرریسکتر است، باید از تایید اندیکاتورها استفاده شود.
هر الگوی هارمونیک یک ناحیهی بازگشتی احتمالی دارد که اصطلاحا به آن PRZ یا Potential Reversal Zone گفته میشود که الزاما نشانگر نقطهی بازگشت دقیق قیمت نیست زیرا که نقطهی D ترکیبی از سطوح فیبوناچی دو موج مختلف است و احتمال دارد این دو سطح روی هم قرار نگیرند. اما اگر حرکات قیمت به قدری هماهنگ باشند که دو سطح فیبوناچی مربوط به موج آخر که یکی از موج BC و دیگری از موج XA ناشی میشود روی هم یا در نزدیکی هم قرار بگیرند با الگوی هارمونیک ایدهآل مواجهیم و علاوه بر اینکه از اعتبار بیشتری برخوردار است سطوح آن نیز معتبرتر خواهند بود.
ابزار رسم الگوهای هارمونیک در تریدینگ ویو
در سایت تریدینگ ویو برای سهولت در ترسیم الگوهای هارمونیک ابزارهایی با بهره گیری از نسبتهای فیبوناچی برای تحلیلگران تکنیکال تعبیه شده است. برای پیدا کردن این ابزار ابتدا با ورود به نمودارهای تریدینگ ویو و جستجوی جفتارز مربوط، وارد نمودار قیمتی شوید. در قسمت نمودار و در فهرست ابزارهای سمت چپ مطابق شکل بر روی زبانهی الگوها (Patterns) کلیک کنید.
سپس از بین ابزارهای در دسترس، ابزار XABCD Pattern که ابزاری پنج نقطهای برای رسم الگوهای هارمونیک است را انتخاب کنید. در آخر هر یک از پنج نقطهی ابزار را بر روی سطوح قیمتی برای رسم الگوی هارمونیک موردنظر خود رسم کنید. پس از رسم این پنج نقطه ابزار به طور خودکار سطوح فیبوناچی الگوی هارمونیک موردنظر شما را بر روی امواج الگو نشان خواهد داد.
الگوهای هارمونیک در نمودارهای قیمتی
الگوی خفاش نزولی زیر در تایم فریم روزانه در قیمت ترون تشکیل شده است. به دقت نسبتها در الگو توجه کنید. این الگو پس از اتمام در نقطهی D، اصلاح ۳۸.۲ الی ۵۰ درصدی موج آخر الگو (CD) را تجربه کرده است.
الگوی خفاش صعودی در قیمت بیت کوین در تایم فریم روزانه و پس از ریزش از سقف تاریخی خود شکل گرفته است و پس از اتمام ۳۸.۲ الی ۵۰ درصد موج آخر قیمتی الگو را اصلاح کرده است. بنابراین با الگوهای هارمونیک نیز میتوانستیم انتهای حرکت نزولی قیمت بیت کوین را حدس بزنیم.
الگوهای هارمونیک در هر بازار مالی و هر تایم فریم تشکیل میشوند، یعنی به دفعات میتوان این الگوها را در تایم های بسیار کوچک حتی یک دقیقه مشاهده کرد اما کاربرد اصلی این الگوها در تایم فریمهای بزرگ نمود پیدا میکنند.
شما همچنین میتوانید با شرکت در دوره اطلس انتخاب، به صورت ویدیویی و با پشتیبانی اساتید مجرب، الگوهای هارمونیک را یاد بگیرید. بخشی از آموزش هارمونیک در دوره اطلس انتخاب پلاس: