چرخهٔ تبوتاب تکنولوژی یا همان چرخهٔ هایپ که شرکت تحقیقاتی گارتنر (Gartner) برای نشاندادن پذیرش رسانههای جدید آن را توسعه داد، از دهه ۱۹۹۰ برای کمّیکردن و پیشبینی عملکرد فناوریهای جدیدِ پیشگام استفاده شده است. این چرخه، روند بر سر زبان افتادن یک فناوری جدید و سپس فروکشکردن تبوتاب اولیه و در ادامه، رشد منطقی توجهات نسبت به آن فناوری را پیشبینی میکند.
چرخه هایپ گارتنر (Gartner Hype Cycle) توانست بهخوبی فرازوفرودهای حباب دات-کام (dot-com) در اوایل دهه ۲۰۰۰ را توصیف کند. حباب داتکام به رشد شدید قیمت سهامهای حوزه اینترنت و الکترونیک در بورس آمریکا اشاره دارد. مانند بازار ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۱۸، ارزش سهام شرکتهای فناوری در آمریکا در اوایل دهه ۲۰۰۰ با سقوطی شدید (بهطور میانگین بیش از ۷۰٪ کاهش ارزش) همراه شد، اما پس از مدتی، شرکتهایی که از حباب جان سالم به در بردند خودشان را احیا کردند و طی بیست سال تریلیونها دلار به ارزش سهامشان افزوده شد.
حالا در دوره رونق ارزهای دیجیتال بسیاری از خود میپرسند که آیا اعمال این روش در صنعت ارزهای دیجیتال هم میتواند به پیشبینی مسیر پیشروی بازار کمک کند یا خیر. مقالهای از وبسایت کریپتواسلیت این موضوع را بررسی کرده است که آن را در ادامه میخوانید.
چرخه هایپ
از اوایل دهه ۱۹۹۰ و آغاز شکوفایی اینترنت، هر فناوری جدیدی هیاهوی زیادی را با خود به همراه آورده است. اگرچه تبلیغات اغلب یکی از مهمترین عوامل در پذیرش فناوری بوده است، اما معمولاً دید عموم را نسبت به آنچه که در درازمدت از لحاظ تجاری دوامپذیر و پایدار بود، مبهم کرده است.
شرکت تحقیقاتی و مشاورهای آمریکایی گارتنر برای کمک به سرمایهگذاران و مردم در تشخیص هیاهو از ارزش واقعی، روشی را که با عنوان چرخههای هایپ (Hype Cycles) به ثبت رسیده، ارائه کرد. این چرخه، نمایی از بلوغ و پذیرش فناوریها و نرمافزارها و ارتباط آنها با حل مشکلات واقعی کسبوکار است.
هر چرخه هایپ، چرخه حیات یک فناوری جدید را در پنج مرحله اصلی خلاصه میکند که عبارتاند از: تولد نوآوری (یا فناوری)، قله انتظارات، شیب سرخوردگی، سربالایی روشنگری و سطح سودمندی. چرخه هایپ اگر بهدرستی بر فناوری یا نرمافزار جدید اعمال شود، میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا درک بهتری از جایگاه فناوری پیدا کرده و خطرات مربوط به سرمایهگذاری در یک دوره زمانی مشخص را ارزیابی کنند.
اما این معیارِ اغلب موردمناقشه که بیشتر در اواخر دهه ۱۹۹۰ روی حباب دات کام اعمال میشد، چه ربطی به صنعت ارزهای دیجیتال دارد و چگونه میتوان از آن برای کمّی کردن پذیرش بلاک چین استفاده کرد، در حالی که این فناوری اصلاً شبیه هیچ چیزی نیست که تاکنون در بازار دیدهایم؟
شباهت روند بازار با چرخه هایپ
از زمانی که اولین بلاک بیت کوین در ژانویه ۲۰۰۹ استخراج شد، صنعت ارزهای دیجیتال در مسیری بوده است که فقط میتوان آن را یک حرکت سرکش دانست. فراز و نشیب شگرف ارزهای دیجیتال در دهه گذشته نتوانست عموم مردم را متقاعد کند که شاهد ظهور یک نظام پولی جدید هستند، نه یک طرح پانزی (Ponzi) برای یک شبه ثروتمندشدن.
در همین حال، رسانهها در حوزه ارزهای دیجیتال که با همان سرعت رشد کردهاند، بسیاری را متقاعد کردهاند و تنها یک مقاله میتواند بهاندازه یک رکود اقتصادی بزرگ در بازار جابهجایی ایجاد کند.
همچنین، درحالیکه جامعه ارزهای دیجیتال بیش از یک دهه است که با طرفداران بازارهای مالی سنتی در مورد دوام این ارزها بحث میکند، فناوری بلاک چین همان مسیر بیسروصدایی را رفته که تقریباً همه فناوریهای نوظهور طی کردهاند.
تولد نوآوری در فناوری بلاک چین با وایت پیپر یا همان مقاله معرفی بیت کوین شروع شد؛ رویداد منفردی که اثری موجی از رویدادهای مهم را به وجود آورد. این حادثه به ایجاد ارزهای دیجیتال دیگر و ایدههایی درباره کاربردهای دیگر بلاک چین منجر شد.
فاز اول چرخه هایپ اگرچه برای جمعیت اندک درگیر با این فناوری حاشیهای بسیار هیجانانگیز است، اما اغلب هیچ محصول قابلاستفادهای تولید نمیکند و هیچگونه ماندگاری تجاری اثباتشدهای ندارد.
در مورد بیت کوین هم که اساساً هیچ ارزشی نداشت، همینطور بود؛ تا اینکه در سال ۲۰۱۰، اولین پلتفرم معاملات بیت کوین از انجمن بیت کوین تاک (BitcoinTalk) ظهور کرد. تا چند سال بعد از آن هم قیمت نوسان داشت و پذیرش بیت کوین پایین بود.
فاز دوم بلاک چین قله انتظارات بود که تبلیغات اولیه در آن، حاکی از شماری از داستانهای موفقیت بههمراه تقریباً همان تعداد شکست بود. فاز دوم بلاک چین در سال ۲۰۱۴ با اتریوم آغاز شد و در سال ۲۰۱۷ با جنون خرید توکنهای جدید یا همان جنون ICOها به اوج خود رسید. فاصله بین سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۷ شاهد رشد بیسابقه پذیرش بلاک چین بود و بیشتر افزایش قیمتها مربوط به بازار خردهفروشی بود.
اتریوم امکان ساخت ارزان و آسان توکنها را برای همه فراهم کرد. صدها میلیون و حتی گاهی میلیاردها دلار در سیل سرمایهگذاریها از سراسر جهان یکشبه به پروژههایی سرازیر میشد که پشتوانهشان فقط کمی بیش از یک وبسایت بود.
بااینحال، غرب وحشیِ رونق عرضههای اولیه سکه در سال ۲۰۱۷ در حالی پایان یافت که بلاک چین مثل ساعت به فاز سوم چرخه هایپ وارد شد.
فاز سوم چرخه هایپ گارتنر – شیب سرخوردگی – به دورهای از افول علاقه اطلاق میشود که تجربهها و اجرای فناوریهای جدید نمیتواند وعدههای بلندپروازانه خود را محقق کند. بهگفته گارتنر، اینجاست که تولیدکنندگان فناوری، یا در این مورد همان صادرکنندگان توکن، به بیرون از بازار پرت میشوند.
کسانی از این زلزله جان سالم بهدرمیبرند که با بهبود محصولات خود رضایت پذیرندگان اولیه را جلب کنند.
پس از ترکیدن حباب سوداگرانه ارزهای دیجیتال در اواخر سال ۲۰۱۷، پروژههای زیادی شکست خوردند و میلیاردها دلار سرمایه از بین رفت. در سال ۲۰۱۸، تحلیل خود گارتنر نشان داد که بازار وارد فاز سربالایی روشنگری شده و بلاک چین در زمره فناوریهایی قرار گرفت که بهسرعت در حال زوال بودند؛ مثل رانندگی خودکار و پلتفرمهای اینترنت اشیا.
با از بین رفتن حدود ۸۰ درصد از ارزش کل بازار، احساسات منفی بر بازار مسلط شد و باعث گسترش روشنگری هم در میان نهادهای درگیر در ارزهای دیجیتال و هم در میان سرمایهگذاران خرد شد. تقریباً دو سال طول کشید تا بازار پس از تحمل ویرانکنندهترین ضربه، کاملاً بازیابی شود.
با ظهور دیفای (امور مالی غیرمتمرکز)، صنعت ارزهای دیجیتال وارد فاز چهارم چرخه هایپ گارتنر، یعنی سربالایی روشنگری شد. در این فاز بازیابی، نمونههایی از چگونگی سودمندی فناوریهای نوظهور برای شرکتها، برای اولین بار شروع به شکلگیری میکند.
بهگفته گارتنر، اینجاست که محصولات نسل دوم و سوم در بازار ظاهر میشوند و شرکتهایی با خطرپذیری پایین شروع به تأمین بودجه پروژهها و پیادهسازی فناوری میکنند.
رونق دیفای در سال گذشته شمار بیسابقهای از کاربران جدید را به بازار جذب کرد و برای اولین بار، عامل هجوم مردم به فضای ارزهای دیجیتال چیزی فراتر از وعده سودهای کلان بود. پروژههای ارز دیجیتال نسل سوم مانند کاردانو (Cardano)، پولکادات (Polkadot) و چین لینک (Chainlink) نمایی اجمالی از آینده پیشرفته از لحاظ تکنولوژی را ارائه دادند که بسیاری معتقدند قابلدستیابی و پایدار است.
به نظر میرسد که واکنش [دولتها] به همهگیری جهانی کووید-۱۹ با اقدامات مالی بحثبرانگیزی مثل بستههای محرک اقتصادی و تسهیل کمّی (چاپ پول)، باعث شد که علاوه بر کاهش اعتماد سرمایهگذاران خرد به ارزهای ملی، از وابستگی نهادها به ارزهای دولتی نیز کاسته شود. چندین شرکت کلان برای تنوعبخشی به ذخایر خود و ایجاد ظرفیت برای سودهای بالا، میلیاردها دلار در بیت کوین سرمایهگذاری کردند.
دقیقاً به همان شکلی که در چرخه هایپ گارتنر توصیف شده، بهرغم انتقادهای فراوان از سرمایهگذاریهای «بیپروای» مایکرواستراتژی (MicroStrategy) و تسلا (Tesla)، جهش نهادی به ارزهای دیجیتال نشان میدهد که شرکتهای بیشتری شروع به فهمیدن و درک بهتر مزایای این ارزها کردهاند.
ورود به فاز نهایی؟
سطح سودمندی – فاز پنجم و آخر در چرخه هایپ، جایی است که پذیرش از سوی جریان اصلی عملاً شروع میشود. گارتنر این فاز را بهعنوان دورهای توصیف میکند که معیارهای دسترسی به ماندگاری یک پروژه تعریف دقیقتری مییابد و کاربردپذیری در بازار با مطرحشدن در سطح جهانی به نتیجه مطلوب میرسد.
یکی از ویژگیهای اصلی فاز سطح سودمندی، کاهش چشمگیر نوسانات و در پیش گرفتن آهنگ رشد آرامتر و پایدارتر است. اگرچه میتوان در امکان اعمال این ویژگی در صنعت ارزهای دیجیتال مناقشه کرد، اما برخی از تأثیرگذارترین افراد در این صنعت براین باور هستند که بازار ارزهای دیجیتال اکنون دقیقاً در همین وضعیت است.
سو ژو (Su Zhu)، مدیرعامل تری اروز کپیتال (Three Arrows Capital) که یک شرکت مدیریت صندوقهای پوشش ریسک مستقر در سنگاپور است، گفت که به باور او بازار اکنون در آخرین چرخه گارتنر است. او در صفحه توییتر خود توضیح داد که این چرخه مانند چرخههای دیگر کوتاهمدت نخواهد بود و برای سالها با واردکردن بیش از یک میلیارد نفر به اکوسیستم ارزهای دیجیتال ادامه خواهد یافت.
اینطور نیست که این هم یک چرخه دیگر باشد، این پایان چرخهها است
چرخهای که در آن وقتی بیت کوین طلا را پشت سر بگذارد، دیگر بازنمیگردد
همان که در آن وب ۳ جایگزین وب ۲ میشود
جایی که فرهنگ نه بهشکل فیزیکی، بلکه بهصورت دیجیتالی جمعآوری و انباشت میشود
جایی که زندگی با فکر پیش میرود، نه با بیفکری@zhusu
بهگفته ژو، این واقعیت که بازار وارد سطح سودمندی شده است، به این معناست که احتمال بالایی وجود دارد که ما دیگر شاهد سقوط عمده بازار مثل آنچه در مارس ۲۰۲۰ و ژانویه ۲۰۱۸ دیدیم نباشیم.