یکی از جملاتی که در این روزها تقریباً در تمامی محافل مرتبط با ارزهای دیجیتالی و فناوری دفتر کل توزیعشده میشنوید این است که «من به بلاک چین ایماندارم، نه به ارزهای دیجیتالی».
صد البته چنین نظری نه تنها بد نیست، بلکه نکتهای مثبت بهحساب میآید؛ تنها مشکلی که در ارتباط با آن میتوان نام برد، سادگی بیشازاندازه است که در اظهار آن بهکار گرفته میشود. باید اعتراف کنم که برای مدتی خودم هم درگیر قبول چنین ایدئولوژیای بودم. در دنیای امروز که تمام مردم بهسرعت میتوانند در مورد ریسکها، موانع و خطراتی که در کمین سرمایهگذاری در زمینه ارزهای دیجیتالی مانند بیت کوین است، صحبت کنند، طفره رفتن از اصل موضوع را میتوان راحتترین مسئولیت امثال من دانست.
بحثهای بسیار زیادی را میتوان بسط داد و پیرامون این مسئله صحبت کرد که چرا بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتالی در حال حاضر مناسب نیستند و صد البته مطرح نمودن چنین بحثهایی نیز کاملاً بهحق خواهند بود. همانطور که همه میبینیم در وضعیت فعلی دولتها میتوانند عرصه را با بهکارگیری قانونگذاریها و تصویب آئیننامههای مرتبط تنگ نمایند. شبکههای این ارزها کارایی لازم را ندارند. موانع بر سر راه استفاده همهگیر از این ارزها بیشمارند.
از طرف دیگر اما، از نظر بیشتر ما بلاک چین مرد همهفنحریف این عرصه است.
طبق دیدگاه امروز بیشتر کاربران، میتوان بهراحتی جهت فعالیت بلاک چین را بسته به نیاز خود تغییر داد. دولتها و نهادهای نظارتی نمیتوانند چوب لای چرخ بلاک چین بگذارند، چراکه خود به دنبال استفاده از آن هستند. یک روز در میان شاهد اظهار علاقه چندین غول صنعتی و غیر صنعتی با میلیاردها دلار سرمایه، نسبت به ورود به عرصه بلاک چین و بهکارگیری این فناوری هستیم. فناوری دفترکل توزیعشده را میتوان راهحلی قطعی برای رفع مشکلات اعتمادسازی در سازوکارهای متمرکز مدیریت دادهها یا حتی صنعت اینترنت اشیا دانست.
حال بیاید به این سؤال پاسخ بدهیم که واقعاً چهکارهایی از دست بلاک چین برمیآید؟
این بحث اصلاً هم بد نیست! امروزه تمرکز اصلی بر ارزهای دیجیتالی راه بهجایی نمیبرد. تنها راه پیشرفت در این میدان، تمرکز برساخت و توسعه نرمافزارهای کاربردی است که با فناوری واقعی و محض دفاتر کل توزیعشده سروکار دارند. تمرکز اصلی این روزها باید ایجاد یک تغییر رویه انقلابی از بیت کوین به سمت بهرهبرداریهای گستردهتر و اکوسیستمهای غیرمتمرکز، سیستمهای حفظ اصالت دادهها و منابع غیرمتمرکز پردازش آنها، باشد. مشکل واضح، تمرکز بر روی ارزهای دیجیتالی در این بحث است نه بلاک چین! پس اگر جهت بحث را به همانجایی که قرار بود باشد تغییر دهیم، بهتر خواهد بود.
حقیقت ماجرا اینجاست که صحبت میان سیاهوسفید نیست. بحث بر سر این نیست که بیت کوین بهتر است یا اتریوم یا قصد ما این نیست که بگوییم ارزهای دیجیتالی بهترند یا بلاک چین.
حرف من این است که نباید به همین سرعت بگوییم که ارزهای دیجیتالی به هیچ دردی نمیخورند و کارایی و فرصتهای بالقوه آنها را زیر سؤال ببریم. ارزها باید بخشی از بحث ما باشند چراکه ارزهای دیجیتالی نیز دستاوردی بینظیر بهحساب میآیند که بهواسطه بلاک چین عملی شدهاند.
چیزی که مردم باید بگویند این است که: «من به بلاک چین اعتقاددارم، ولی نه به ارزهای دیجیتالی، البته فعلاً.»
من هم با شما موافقم. امروزه وجود ارزهای دیجیتالی ضروری نیست اما فقط فعلا !!!
ارزهای دیجیتالی را میتوان یکی از بیشمار زمینههای دارای پتانسیل دانست که کاربرد گسترده از فناوری دفاترکل توزیعشده را میطلبند که صد البته جزو مهمترینها بهحساب میآیند. برای فهم این مسئله که چرا ارزهای دیجیتالی ممکن است روزی به یک مرجع در ارزش مبادلهای بدل شوند، ابتدا باید به این مسئله پرداخت که چرا امروزه ارزهای دیجیتالی در شرایط نابسمانی به سر میبرند. جواب این سؤال معمولاً با نقلقولهایی در ارتباط باقابلیت پول پذیری، مشکلات قانونگذاری، مالیات، هزینههای بالا، فناوریهای ناکارآمد، موانع بر سر استفاده از آنها و برخی مشکلات دیگر همراه است. اما هیچکدام از این دلایل را نمیتوان علت اصلی بهکار نبردن ارزهای دیجیتالی دانست. اینها را میتوان بیشتر اولین نشانهها برای بهکار گرفتن یک شیوه جدید بهعنوان ارزش مبادلهای دانست.
البته تصور این موضوع نیز چندان سخت نیست که مفهوم اولیه ارزش مبادلهای در تاریخ انسان، با چنین نشانههایی درگیر بوده است. قبیلههای مختلف با خود صدف جابجا میکردند و با سفر به مناطق دیگر، اقدام به مبادله چوب از قبیلههای دیگر میکردند که خود مشکلاتی مشابه را در پی داشت. نیاز به برسی دوباره ارزش مبادلهای باعث شده که مفهوم مبادله ناکارآمد و متزلزل باشد. پول پذیری نیز به همین واسطه کمرنگتر شده است. بهعلاوه وقتی دیگران در تهیه صدف با مشکل مواجه باشند، متقاعد کردنشان برای پذیرفتن صدف مشکل خواهد بود.
اینکه بگوییم «من به بلاک چین اعتقاددارم و نه به ارزهای دیجیتالی» پاسخ بسیار راحت و در دسترسی است.
بسیاری از مشکلات اولیه که در ارتباط باارزش مبادلهای وجود داشت بعدها رفع شد. بهکارگیری گسترده ارزهای دیجیتالی و پذیرش هر چه بیشتر این ارزها میتواند باعث شود تا بسیاری از مشکلات در طول زمان رفع گردند. یک تقاضای جهانی برای ارزهای دیجیتالی میتواند نتیجه قانونگذاریهای دولتی باشد و بهعلاوه اگر ارزهای دیجیتالی بهجای بالا و پایین شدنهای سی درصدی، مانند دلار نوسان داشته باشند، این سؤال که میزان مالیات پرداختی برای آنها باید چقدر باشد نیز کمرنگتر خواهد شد. با بالاتر رفتن استفاده و تقاضا، میتوان بر موانع نیز غلبه کرد. اینکه ارزهای دیجیتالی هنوز در دنیای امروز بهصورت گسترده مورداستفاده قرار نگرفتهاند را میتوان این مسئله عنوان کرد که دنیا هنوز به آنها نیاز ندارد. «ویزا»، «مسترکارت» و «پی پال» تمام سختیهای پیرامون پولهای سنتی را آسان نمودهاند. آنها راه چاره دنیایی هستند که در آن تجارت تلفیقی است از تراکنشهای فیزیکی درون مغازهها و تراکنش دیجیتالی که در فضای آنلاین صورت میگیرند. بهعلاوه جوایز نقدی و غیر نقدی بسیاری نیز برای شما در نظر میگیرند!
بیشتر بخوانید: راه دراز بیت کوین برای جایگزین شدن با پول سنتی
دارا بودن قابلیتهای امنیتی بالا، نرمافزارهای قابلاتکا و بهرهمندی از ستارگان برجسته دنیا برای تبلیغ، آنها را به انتخاب اول مردم بدل کرده است. نرخ تبدیل در دنیای امروز که هر چه بیشتر به سمت جهانیشدن پیش میرود بهصرف نیست و از طرف دیگر این شرکتها برای کاربران غیر شرکتی خود، نرخ کارمزد صفر را در ارتباط با تراکنشهای خارجی در نظر میگیرند. در دنیایی که شما سوار ماشین خود میشوید، به فروشگاه میروید و پس از خرید به خانه باز میکردید، جایی ندارند. شما درجایی که قراردادها توسط وکلا تحمیل میشوند و تمام داراییها فیزیکیاند، نیازی به ارزهای مجازی نخواهید داشت.
ارزهای دیجیتالی امروز ضروری نیستند. اما بهزودی به یک ضرورت تبدیل خواهند شد. وقتیکه دنیای امروز ما توسط اینترنت اشیا کنترل شود، وقتیکه تبادلات بهصورت خودکار صورت گیرند، وقتیکه ماشینها بدون راننده حرکت کنند و بستههای پستی با رباتها جابجا شوند و وقتیکه اشیای قیمتی دیجیتالی شوند و تمام مسائل دیجیتالی حلوفصل شوند، آنجا خواهد بود که به ارزهای دیجیتالی نیاز پیدا خواهد شد. وقتیکه زنجیره تأمین از انسانها و تلاشهای انسانی بینیاز شوند و آمازون از انبارهایی که انسانها در آن نقشی ندارند، جنسها را برای شما ارسال کند، آنجا خواهد بود که روش مبادله ارزش ما اهمیت پیدا خواهد کرد.
غیرمنطقی به نظر میرسد اگر فکر کنیم که کارتهای اعتباری بهعنوان یک پل ارتباطی میان دلارهای کاغذی و دنیای دیجیتالی، رفتهرفته ناکارآمد، گران و متمرکز شوند. چراکه اگر من یک دارایی دیجیتالی را در یک صرافی برای ارز دیجیتالی گرو بگذارم، آیا به یک کارت اعتباری نیاز خواهم داشت؟ چرا وقتیکه ماشین من بدون راننده حرکت میکند باید برای بنزین در یک پمپبنزین خودکار پول را بهصورت دلار پرداخت کند؟
نمیتوان گفت که پولهای نقد بهزودی ناکارآمد خواهند شد ولی به عقیده من سرانجام این اتفاق خواهد افتاد. در آینده تلفیقی از ارزهای متمرکز و غیرمتمرکز به وجود خواهد آمد. ارزهای متمرکز توسط بخشهای متمرکز مانند دولت، شرکتها و رستورانهای زنجیرهای کنترل میشوند. آنها پول نقد را با چیز دیگری جایگزین خواهند کرد، اما بسیار شبیه به کارتهای اعتباریای امروزی خواهند بود. درعینحال ارزهای غیرمتمرکزی نیز در میان خواهند بود که میتوان از آنها در تمام نقاط جهان استفاده کرد. اگر روزی فرابرسد که ارزهای دیجیتالی جای ارزهای متمرکز را بگیرند و ارزشمند شدن یک کاغذ مضحک به نظر برسد، تعجب نخواهم کرد. ارزهای متمرکز که توسط دولتها و سازمانها کنترل میشوند به همین سادگیها از میان نخواهند رفت و صد البته جامعه امروز ما هم نمیتواند بدون این ارزها به دوام خود ادامه دهد. شاید همین مسئله را بتوان فانتزیترین هدف برای پشتیبانان ارزهای غیرمتمرکز دانست. ارزهای دیجیتالی در کشورها شاید قدرت کمتری داشته باشند ولی ما را به سمت یک جهان یکپارچه سوق خواهند داد.
اینترنت اشیا، هوش مصنوعی پیشرفته و داراییهای دیجیتالی واقعی نیازی برای ارزهای دیجیتالی فراهم میکنند که تلویزیونهای هوشمند و فروشگاههای اینترنتی مانند Keurig هیچوقت نتوانستهاند. ما تازه در اول راه دیجیتالی سازی دنیای امروز هستیم، اما در حال پیشرفتیم. و وقتیکه به انتهای راه برسیم تنها دلارهای حسابهای بانکیتان تحت تأثیر قرار نمیگیرد. نمیدانم این حرفها به این معنی است که شما تمام پولهایی که بهزحمت کسب کردهاید را در بیت کوین سرمایهگذاری کنید یا نه، اما کارکرد و پتانسیل ارزهای دیجیتالی کاملاً واضح است. این مسئله نیز بسیار واضح است که ما تازه در اول راه قرار داریم. جهان هنوز برای ارزهای دیجیتالی آماده نیست. ارزها دیجیتالی امروز درست مانند اولین ماشینهایی هستند که وارد بازار شدند. ابتدا آنها نیز چندان خوب کار نمیکردند. مدام خراب میشدند، گران بودند و برای استفاده و تعمیر آنها دانش خاصی نیاز بود. مشخصاً استفاده از اسب، باوجود معایبی که نسبت به خودرو داشت، بسیار راحتتر بود. ولی همانطور که «هنری فورد» گفت:
«اگر از مردم میپرسیدم که چه میخواهند، میگفتند که اسبهای سریعتر.»
مردم اولین ماشینها را خریداری کردند، چراکه آنها تازه بودند. بله تعداد از مسائل فنی خودروها همچنان به همان شکل قدیمی باقیمانده است، اما ماشینهایی که حالا آسفالت جادهها را میخراشند، شباهت چندانی به نمونههای اولیه خود ندارند. بیت کوین نیز بسیار شبیه به مدلهای ابتدایی ماشینهاست. ناکارآمد، گران و پیچیده است و موانع زیادی بر سر راه خود میبیند. احتمالاً ارزهای دیجیتالی موفق آینده شباهت چندانی به بیت کوین نداشته باشد. البته به یاد داشته باشید که این بدان معنا نیست که بیت کوین بیارزش میشود و از بین میرود.
فورد مدل تی همچنان ارزشمند است، دقیقاً به همان دلیل که بیت کوین ارزشمند است؛ چراکه مردم به آن ارزش میدهند. بیت کوین شاید مثال بارزی برای طلای دیجیتالی باشد. مخصوصاً وقتی صحبت از مشکلات سر راه دیجیتالسازی طلا به میان میآید. سؤالات همچون: کالای فیزیکی که بهصورت دیجیتالی است را در کجا نگهداری میکنند؟ اما من انتظار ندارم که بیت کوینهایی که بهسختی استخراج کردید به این زودیها خرج کنید.
منبع: hackernoon
در این باره بیشتر بخوانید:
- بررسی پرونده ۱ میلیون دلاری شدن بیت کوین
- چه زمانی دوباره بیت کوین رشد میکند؟
- علت علاقه و گرایش ایرانیان به ارزهای دیجیتال چیست؟
- ۱۱ پیش بینی توسط افراد مطرح در مورد آینده قیمت بیت کوین
- از قول عجیب مکآفی تا سقوط بزرگ بیت کوین؛ پیش بینی های درست و نادرست درباره ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۱۸
- قیمت بیت کوین از سال ۲۰۰۹ تاکنون؛ مرور اتفاقات تاریخی مهم + نمودارها