این مطلب، قسمت دوم از مصاحبهای مفصل با دیمیتری بوترین (Dmitry Buterin)، پدر ویتالیک بوترین است. این مقاله دو قسمتی درباره ویتالیک، زندگی پدرش و دیدگاه دیمتری نسبت به ویتالیک است. در بخش اول مصاحبه، با داستان زندگی دیمیتری در زمان فروپاشی کمونیسم در شوروی سابق آشنا شدیم و خواندیم که ویتالیک خیلی زود به زندگی دیمیتری اضافه شد. همچنین، ماجرای مهاجرت دیمیتری بههمراه مادر ویتالیک و همسر دومش به کانادا و زندگی حرفهای و سرمایهگذاریهای موفق دیمیتری در این کشور موضوع گفتوگوها بود.
علاوه بر این، خواندیم که دیمیتری عقاید فلسفی عجیب و جالبی دارد و نسبت به موضوعات بسیاری علاقه نشان میدهد. از روانشناسی و آیندهپژوهی گرفته تا برنامهنویسی و بلاک چین، او اشتیاق فراوانی نسبت به یادگیری همهچیز دارد. همین شور و اشتیاق باعث شد تا دیمیتری موضوعات جدیدی را که میآموخت با پسرش هم به اشتراک بگذارد؛ یکی از این موضوعات بیت کوین بود.
در ادامه این مقاله که با کمک مطلبی از وبسایت کوین تلگراف نوشته شده است، بخش دوم مصاحبه با دیمیتری، پدر ویتالیک بوترین را مطالعه میکنیم. پس تا انتهای این مصاحبه جذاب همراهمان باشید.
یادم میآید که…
دیمیتری بوترین روزی را در سال ۲۰۱۳ به یاد میآورد که پسرش ویتالیک، وایت پیپر اتریوم را در خانهشان در تورنتو به او نشان داد. او با لهجه خاص خود میگوید:
ویتالیک گفت: «بابا، من داشتم روی این موضوع کار میکردم، دوست داری نگاهی به آن بیندازی؟» ویتالیک یک سال قبل از آن، از دانشگاه انصراف داده بود تا به دور دنیا سفر کند. او در عرض یک ماه بعد از اینکه به خانه برگشت، اولین پیشنویس وایت پیپر اتریوم را نوشت.
با اینکه دیمیتری خودش دو سال قبل پسرش را با بیت کوین آشنا کرده بود، اعتراف میکند که درک بسیاری از جزئیات وایت پیپر برایش دشوار بود. با این حال، او توانست مفهوم و دیدگاه کلی ایده اتریوم را درک کند. دیمیتری میگوید:
ویتالیک استاد فهمیدن چیزهای بسیار پیچیده و خوب توضیحدادن آنهاست. با اینکه من فقط بهطور کلی با بیت کوین و مسائل مربوط به دنیای کریپتو آشنایی داشتم، وقتی وایت پیپر اتریوم را خواندم، هیجانزده گفتم: «برای من منطقی به نظر میرسد.»
ساتوشی ناکاموتو بهعمد پیچیدگی تراکنشهای شبکه بیتکوین را محدود کرد و ابداع بزرگ ویتالیک این بود که اگر ایده بلاک چین بیت کوین را بگیریم و آن را در قالب یک زبان برنامهنویسی تورینگ کامل (Turing complete) طراحی کنیم، پتانسیل ارائه هر نوع خدمات دیجیتالی، از بازار سهام گرفته تا تعاونیهای غیرمتمرکز فراهم میشود.
دیمتیری میگوید اختراع بیت کوین یک «جهش بزرگ» بود و جهش بعدی را فقط میتوان روی آن انجام داد. او توضیح میدهد:
از نظر من، شبیه به تکامل اینترنت بود که شاهدش بودم. اینترنت با وبسایتهای استاتیک HTML کار خودش را آغاز کرد و همهچیزش جالب اما بسیار محدود بود؛ اما با ورود جاوا اسکریپت به دنیای برنامهنویسی، همه زبانهای برنامهنویسی و مسائل دیگر تغییر کردند. برای من کاملاً واضح بود که اتریوم تغییری در همین ابعاد است؛ تغییری از یک نوع پایا و ساده به اسکریپت تورینگ کامل و بعد از آن، همهچیز امکانپذیر است.
او در ادامه میافزاید:
بله، همهچیز بسیار پیچیده و خطرناک است و باید با مسائل امنیتی هم دستوپنجه نرم کرد. اما، [با این فناوری] میتوانی هر کاری را که میخواهی انجام دهی.
ویتالیک، یک چهره مردمی
اگرچه ایده ویتالیک تبدیل به یک ارز دیجیتالی تریلیون دلاری شد، توضیح این مفهوم و ایجاد گروهی از افراد همفکر برای کمک به توسعه اتریوم، او را مجبور کرد وارد محافل عمومی شود؛ کاری که برای او چندان ساده نبود. دیمیتری میگوید:
شاهد بودم که بهویژه در چند سال اول چقدر اذیت شد؛ چون او ذاتاً بسیار مهربان و حساس است. [ویتالیک] میگفت: «حالا که من تلاش میکنم این کار را انجام دهم، چرا این همه آدم این وبسایتها را میسازند که مرا مسخره کنند؟»
البته، او اضافه میکند که این چالشها به ویتالیک کمک کردند تا هوش هیجانی خود را پرورش دهد. دیمیتری در این مورد اشاره میکند:
بعد از این همه سخنرانی عمومی، تعامل با افراد زیاد و سفرهایی که انجام داده است، حالا جهان میتواند ویتالیکی را ببیند که من و خانوادهاش میشناسیم؛ مردی بسیار مهربان، حساس و شوخطبع که با آن شخصیت باهوش با ایدههای هوشمندانه در مورد بلاک چین [که در ابتدا از او دیدیم] متفاوت است.
داستان از نو
دیمیتری اکنون تاجری موفق است که شرکت نرمافزاریاش، وایلد اپریکات (Wild Apricot) را در سال ۲۰۱۷ فروخت و با سود حاصل از آن، بهنوعی بازنشسته شد. او میگوید از همان ابتدا مشخص بود که چیزی منحصربهفرد و خاص درباره ویتالیک وجود دارد. دیمیتری که با دیدگاهی عمیق و فلسفی به همهچیز نگاه میکند، اضافه میکند که بدون شک درباره هر کودک چیزی منحصربهفرد و ویژه وجود دارد؛ اما ویتالیک استثنائی بود.
تولد او در سال ۱۹۹۴ غافلگیرکننده، اما شادیبخش بود. دیمیتری در آن زمان یک دانشجوی ۲۱ ساله بود که در کولومنا روسیه با مادر ویتالیک، ناتالیا آملینیاس، زندگی میکرد؛ درست در همان زمانی که اتحاد جماهیر شوروی سابق در حال فروپاشی بود. با آنکه دیمیتری کودکی باهوش بود و در سهونیم سالگی قادر بود بخواند، او درباره ویتالیک میگوید او خیلی زودتر نسبت به کودکی من شروع به خواندن کرد.
اما هر موهبتی مشکلات بزرگی را بههمراه دارد و برای ویتالیک، زمان بسیاری سپری شد تا بتواند بهدرستی حرف بزند.
دیمیتری میگوید:
مشخص بود که او تواناییهای ویژهای دارد؛ اما کودکانی که ذهن قدرتمندی دارند، با انواع مشکلات دیگر مثل تیکهای عصبی هم دستوپنجه نرم میکنند. مشکلات آنها کم نیست و نوع ارتباط برقرارکردنشان هم متفاوت است.
وقتی ویتالیک شش سال داشت، دیمیتری، همسر دومش مایا و همسر سابقش ناتالیا، همگی در جستجوی زندگی بهتر به کانادا نقل مکان کردند.
نقلمکان به آن سوی جهان باعث شد ویتالیک جوان به قلمروی عجیب و ناآشنایی وارد شود. تا آن زمان، ویتالیک بیشتر تحت نظر ناتالیا و دیمیتری بود. اصرار والدینش برای نفرستادن ویتالیک به مهدکودک در روسیه، او را مجبور کرد تا این دوره را در کانادا و با زبانی متفاوت سپری کند؛ تغییر بزرگی که برای او تا حدودی دردناک بود.
پیشرفت
استعداد ویتالیک از همان ابتدا موردتوجه قرار گرفت. زمانی که به کلاس سوم رسید، او را به کلاسی مخصوص کودکان باهوش فرستادند. در آنجا او توانست علایق خود را در ریاضیات، برنامهنویسی و اقتصاد دنبال کند. بوترین جوان میتوانست جمع اعداد سه رقمی را «ده برابر» سریعتر از هر فرد دیگری در ذهنش انجام دهد. از کلاس پنجم یا ششم او را بهعنوان یک نابغه ریاضی میشناختند.
دیمیتری میگوید در شرححال مفصل مجله وایرد (Wired) در سال ۲۰۱۴ درباره ویتالیک، او را بچهای نابغه و اوتیسمی توصیف کردند که تنها در عرض چند ماه صحبت با با زبان ماندارین (چینی) را یاد گرفته بود. البته، دیمیتری اضافه میکند که: «اصلاً اینطور نبود و زمان بیشتری طول کشید تا ویتالیک به این زبان مسلط شود».
جوزف لوبین (Joseph Lubin) یکی از همبنیانگذاران شرکت نرمافزاری کانسنسیس (ConsenSys) آن زمان ویتالیک را اینگونه توصیف کرد:
او بیگانهای نابغه است که به این سیاره آمده تا موهبت مقدس تمرکززدایی را گسترش دهد.
دیمیتری میگوید ویتالیک شبیه به سایر افراد بسیار باهوش، دنیا را به شیوهای متفاوت درک میکند و این مسئله بر نحوه تعامل و معاشرتهای او تأثیر میگذارد. دیمیتری توضیح میدهد:
وقتی باهوش هستی، ذهنت استاد مدلسازی و پیشبینی موضوعات مختلف میشود. این روند برای مسائل متعددی جواب میدهد و خوب کار میکند؛ اما درباره انسانها چندان کارایی ندارد. [در این حالت،] بیش از حد به ذهن متفکر خود متکی هستی و از هوش احساسی چندان استفاده نمیکنی. [در روابط انسانی] ذهنت هرچقدر هم قدرتمند باشد، باز هم ممکن است اوضاع را خراب کند؛ چراکه احساسات انسانی بینهایت پیچیدهتر از هر نوع مدل تحلیلی است که تصورش را میکنی.
با وجود این چالش، دیمیتری خاطرنشان میکند که ویتالیک زمانی که وارد دبیرستان خصوصی آبلارد (Abelard) شد، از لاک خود بیرون آمد. او میگوید:
من فکر میکنم زمانی که ویتالیک به دبیرستان رفت، واقعاً شکوفا شد. او به یک مدرسه خصوصی کوچک رفت که تأثیر زیادی روی او گذاشت و باعث شد روابط اجتماعیاش بهتر شود.
اما ویتالیکی که اکنون میشناسیم، واقعاً آنلاین متولد شد! در ویکیپدیا ملیت او را روسی-کانادایی معرفی میکنند؛ اما او در واقع پرورشیافته و فرزند فرهنگ اینترنتی است. دیمیتری میگوید:
او یاد گرفت که چگونه با مردم بهصورت آنلاین ارتباط برقرار کند و این مصادف بود با زمانی بود که او وارد فضای ارزهای دیجیتال و بیت کوین شد. او با بسیاری از علاقهمندان دیگر به این فضا بهصورت آنلاین ارتباط داشت. [ارتباط آنلاین] هم روش دیگری برای استفاده از مهارتهای اجتماعی است که بهجای [ارتباط حضوری] و چهرهبهچهره، بهشیوهای متفاوت انجام میشود.
بیت کوین
دیمیتری مایل نیست موفقیتهای پسرش را به او نسبت دهند؛ اما او بهطور یقین نقشی کلیدی در معرفی بیت کوین به پسرش داشته است. دیمیتری ابتدا تلاش کرد پسرش را به مسائل مرتبط با هک (Hack) علاقهمند کند؛ اما ناکام ماند. او هککردن را اینگونه توصیف میکند:
چگونه میتوان یک سیستم پیچیده را وادار کرد کاری کند که برای انجام آن طراحی نشده است؟
بخشی از روابط میان پدر و پسر به این شکل بود که هرزمان دیمیتری به موضوعی علاقهمند میشد، دوست داشت آن را با ویتالیک به اشتراک بگذارد. او در این باره میگوید:
ذهن ویتالیک خیلی کنجکاو است. به همین علت در تمام زندگیام، بهویژه زمانی که او داشت بزرگ میشد، فقط سعی کردم هر چیزی را که جالب است به او نشان دهم و ببینم چه واکنشی نشان میدهد.
دیمیتری پس از اینکه در سال ۲۰۱۱ در پادکستی درباره امنیت سایبری با مباحث بیت کوین آشنا شد، بهدنبال یادگیری آن رفت. او در این ارتباط میگوید:
با خودم گفتم این فناوری واقعاً جالب است و میتواند به دستاوردهای بزرگی منتهی شود؛ اما در آن زمان به ذهنم هم نمیرسید که این دستاوردها تا چه اندازه میتوانند بزرگ و حیرتانگیز باشند.
دیمیتری خودش را فردی «خوشبین به فناوری» میداند. او همیشه مجذوب پیشرفتهای فناوری و مشتاق خواندن درباره حوزههای مختلف، از هوش مصنوعی و آیندهپژوهی گرفته تا لیبرالیسم و معنویتگرایی بوده است.
یکی از افراد مهم و تأثیرگذار در زندگی او، دانشمند و مخترعی به نام ری کِرزوایل (Ray Kurzweil) بود. دیمیتری در توصیف کرزوایل میگوید:
او چندین کتاب درباره پیشرفت فناوری نوشت و پیشبینیهای بسیار خوشبینانهای درباره آینده انجام داد. او یکی از تأثیرگذارترین افراد در اوایل ۲۰ سالگیام بود. بعد از اینکه کتابهایش را میخواندم، به ویتالیک هم میدادم تا او هم آنها را بخواند. اخیراً از طریق یکی از دوستانم با او تماس گرفتم و او تعدادی از کتابهایش را که ۱۵ تا ۲۰ سال پیش با ویتالیک خوانده بودم، با امضای خودش برایم فرستاد.
دیمیتری توضیح میدهد که او نتوانست ویتالیک را به مفهوم هککردن علاقهمند کند؛ چون مسائل دیگری برای او جذاب بودند. او نسخههایی از فصلنامه هکر «۲۶۰۰» و همچنین کتابهایی از هکر معروف و مجرم دهه ۹۰، کوین میتنیک (Kevin Mitnick) را که دو سال تحتتعقیب افبیآی (FBI) بود، به ویتالیک داد. با این حال، ویتالیک علاقه چندانی نشان نداد. دیمیتری میگوید:
او واقعاً علاقه چندانی به هککردن نداشت؛ اما رمزنگاری را دوست داشت. او یک سری کتاب درباره رمزنگاری و ریاضیات مرتبط با آن خواند. بنابراین، وقتی او را با بیت کوین آشنا کردم، دیدم این موضوع کاملاً با ویژگیهای ویتالیک سازگار است و او هم کاملاً پذیرای این ایده بود.
پسر ۱۷ ساله دیمیتری در ابتدا مفهوم دارایی بدون ارزش ذاتی را نپذیرفت و آن را محکوم به شکست میدانست. با این حال، پس از اینکه اعتیادش به بازی ورلد آف وارکرفت (World of Warcraft) را کنار گذاشت، احتیاج به چیز دیگری داشت تا وقت خود را با آن پر کند.
او که آن زمان دانشجوی بیپولی بود، توانایی خرید یا استخراج بیت کوین را نداشت؛ بنابراین با قیمت ۵ بیت کوین در ازای هر مقاله، شروع به نوشتن پستهایی برای یک وبسایت کرد. جالب است بدانید که ۵ بیت کوین در آن زمان فقط ۴ دلار ارزش داشت! همین تمرین سرانجام او را در جایگاه نویسنده ارشد وبسایت «بیت کوین مگزین» (Bitcoin Magazine) قرار داد. ویتالیک در حین تحصیل در پنج دوره پیشرفته در دانشگاه واترلو (Waterloo) شرکت کرده بود و همچنین بهصورت پارهوقت و بهعنوان دستیار پژوهشی برای یک رمزنگار، مشغولبهکار بود.
در ماه مه ۲۰۱۳ در سن خوزه کالیفرنیا کنفرانسی درباره بیت کوین برگزار شد؛ جایی که افرادی مانند دوقلوهای وینکلواس (Winklevoss Twins) درباره این انقلاب فناوری نوین سخنرانی کردند و آن را بهاندازه ظهور اینترنت مهم دانستند. ویتالیک جوان که بهعنوان خبرنگار در این کنفرانس حاضر شده بود، هیجانزده از پتانسیلی که در فناوری بلاک چین میدید، این فرصت را با تمام وجودش پذیرفت و در پایان ترم از دانشگاه انصراف داد تا بهصورت تماموقت ایدهاش را دنبال کند.
عاقبت فرار از مدرسه
دیمیتری روزی را به یاد میآورد که ویتالیک پیش او آمد تا نقشهاش را توضیح دهد. او میگوید:
من دقیقاً آن روز را به یاد دارم که از دانشگاه برگشت و اتفاقاً، مادرش آمده بود تا به ما سری بزند. وقتی او به خانه آمد، هر سه نفر ما حضور داشتیم؛ من، مایا و ناتالیا. بعد او گفت من به انصراف از دانشگاه فکر میکنم و واقعاً جالب بود. همه ما واکنش کاملاً مشابهی داشتیم و از او حمایت کردیم؛ چراکه همه میدانستیم که او جوان فوقالعادهای است و اگر ترک تحصیل کند، حتماً به نفعش است. اینطور شد که او [از دانشگاه] انصراف داد و عازم سفری طولانی به دور دنیا شد تا با چیزهای جدید آشنا شود.
بهگفته دیمیتری، او در سال «۱۹۹۵ یا ۱۹۹۶» با مادر ناتنی ویتالیک، مایا در روسیه آشنا شد و در سال ۲۰۰۴ با او ازدواج کرد. با این حال، این زوج چند سال پیش از هم جدا شدند. دیمیتری میگوید مایا نقش بزرگی در تربیت ویتالیک ایفا کرده است. او توضیح میدهد:
مایا تأثیر زیادی بر ویتالیک داشت؛ چون او زمان بیشتری با ما میگذراند و بعداً هر زمان که مادرش میتوانست به تورنتو سفر کند، به دیدن مادرش هم میرفت.
دیمیتری ادامه میدهد که ناتالیا بعداً به مکانی در نزدیکی او و همسرش نقلمکان کرد و ویتالیک توانست بیشتر او را ببیند. طبق آنچه دیمیتری توضیح میدهد، ویتالیک اساساً سه والد داشت. او توضیح میدهد:
خیلی خوب است. به گمانم چند سال پیش بود که ما داشتیم خانوادگی شام میخوردیم و ویتالیک اینجا بود. او ایستاد و گفت که واقعاً از این که در زندگیاش افراد فوقالعادهای در کنار خود دارد، سپاسگزار است و گفت: «من مادرم را دارم و تو هم مایا را». جزئیات و کلماتی را که او در آن زمان به کار برد به خاطر ندارم؛ اما یادم میآید که او این کلمات را بسیار صادقانه و صمیمی بیان کرد.
جمعبندی
در این مطلب دو قسمتی، با دیدگاههای جالب و خواندنی پدر ویتالیک بوترین، دیمیتری بوترین آشنا شدیم؛ میلیونر خودساختهای که برای ساختن زندگی بهتر، از شوروی کمونیستی دهه ۷۰ میلادی به کانادا مهاجرت کرد تا کسبوکار چند میلیون دلاری خود را راهاندازی کند. او رابطه خوبی با پسرش ویتالیک دارد و بهنوعی میتوانیم او را اولین کلید آشنایی ویتالیک جوان با فلسفه بلاک چین و بیت کوین بدانیم.
در این مصاحبه، دیدیم که دیمیتری به حوزههای مختلف از جمله برنامهنویسی، علوم رایانه و البته بلاک چین اشتیاق فراوانی دارد. او پس از مطالعه درباره موضوعات، سعی میکرد پسرش را هم که از همان کودکی رگههایی از نبوغ داشت، با مسائل آشنا کند. همین موضوع باعث شد که او اولین گام آشنایی ویتالیک با بیت کوین باشد.
پدر ویتالیک بوترین عقاید فلسفی جالبی هم دارد و مایل نیست موفقیت پسرش را به او نسبت دهند؛ چون اعتقاد دارد که در هرچیزی که اتفاق میافتد، عوامل متعددی دخیل هستند. علاوه بر این، هنگامیکه ویتالیک به خانوادهاش اعلام کرد که قصد دارد از دانشگاه انصراف دهد تا تماموقت روی ایدهاش کار کند، دیمیتری و سایر اعضای خانواده از او کاملاً حمایت کردند.
در پایان مصاحبه دیمیتری بوترین تأکید میکند که ویتالیک قدردان حضور پدر و مادر و همچنین مادر ناتنی در کنار خود است؛ افرادی که او را درک میکنند و رابطه بسیار خوبی با او دارند.