اگر تابهحال با بلاک چینهایی مانند کاردانو، ترا، ترون، کازماس یا ایاس سروکار داشتهاید، احتمالاً نام الگوریتم اجماع اثبات سهام نمایندگیشده (Delegated Proof of Stake یا بهاختصار DPoS) به گوشتان خورده است. اما اثبات سهام نمایندگیشده چیست و چه تفاوتی با اثبات سهام دارد؟
همانطور که میدانید اثبات سهام (PoS) جایگزینی برای الگوریتم اثبات کار (PoW) است که بهجای بهکارگرفتن منابع زیاد انرژی، از سهام یا همان دارایی اعتبارسنج استفاده میکند تا صحت عملکرد بلاک چین تضمین شود.
اثبات سهام نمایندگیشده هم شبیه به اثبات سهام کار میکند، با این تفاوت که اعتبارسنجها از طریق یک فرایند رأیگیری غیرمتمرکز انتخاب میشوند تا بهعنوان نماینده سایر کاربرها در تصمیمهای مهمی مانند اعتبارسنجی تراکنشها و تنظیم قوانین پروتکلها مشارکت کنند.
در این مطلب قصد داریم نگاه دقیقتری به الگوریتم اجماع اثبات سهام نمایندگیشده داشته باشیم و نحوه عملکرد آن را توضیح دهیم. همچنین، سعی میکنیم با مقایسه سایر الگوریتمهای اجماع، مزایا و معایب این الگوریتم را روشنتر کنیم. در پایان هم به تعدادی از بلاک چینهای مطرحی اشاره میکنیم که از این الگوریتم استفاده میکنند.
اثبات سهام نمایندگیشده (dPoS) چیست؟
اثبات سهام نمایندگیشده یک سازوکار اجماع بلاک چینی است که به کاربران اجازه میدهد با استفاده از کوینهای خود به تعدادی «نماینده» رأی بدهند (Delegate)؛ سپس، این نمایندگان تصمیمهای مهم کل شبکه مانند پردازش تراکنشها و تنظیم قوانین پروتکل را میگیرند.
همان طور که از اسم آن مشخص است، اثبات سهام نمایندگیشده شاخهای از اثبات سهام است، با این تفاوت که فرایند رأیگیری و انتخاب نمایندگان را نیز به الگوریتم اضافه کرده تا آن را دموکراتیکتر و کارآمدتر کند.
وایت پیپر اثبات سهام نمایندگیشده را دنیل لریمر (Daniel Larimer) در ژوئیه ۲۰۱۴ منتشر کرد. لریمر بهدنبال ایجاد الگوریتمی بود که از اثبات کار سریعتر و کممصرفتر باشد و در عین حال، به تمام اعضای جامعه اجازه مشارکت بدهد. لریمر در پروژههای بلاک چینی خود مانند استیم (Steem)، بیتشیرز (Bitshares) و ایاس نیز این الگوریتم را به کار گرفت.
پروژههای آرک (Ark) در سال ۲۰۱۴ و لیسک (Lisk) در سال ۲۰۱۶ هم برخی از اولین پروژههای مطرح بلاک چینی هستند که در زیرساخت خود از الگوریتم اجماع اثبات سهام نمایندگیشده استفاده کردند. همچنین، بلاک چینهای مشهور کاردانو، ایاس، ترون، تزوس و ترا هم از این الگوریتم بهره میبرند.
اکنون، برای اینکه الگوریتمهای اجماع و اهمیت اثبات سهام نمایندگیشده را بهتر درک کنیم، بهتر است نگاهی گذرا به روند تکامل الگوریتمها تا به اینجا داشته باشیم.
تاریخچهای از الگوریتمهای اجماع
شبکههای بلاک چین غیرمتمرکز و در عین حال ایمن هستند؛ یعنی بدون نیاز به نهادی مرکزی میتوانند شفافیت و امنیت شبکه را تضمین کنند. این ایمنی بهواسطه سازوکار اجماع غیرمتمرکزی تأمین میشود که وابسته به عملکرد نودهای (Node) شبکه است.
میتوانیم هر نود را یک رایانه یا سیستمی مشابه در نظر بگیریم که از هر نقطه از جهان با دسترسی به اینترنت میتواند بر فرایند تسویهحسابها در شبکه نظارت داشته باشد. با این حال، شیوه انتخاب و عملکرد نود در هر بلاک چین بستگی به نوع الگوریتم شبکه دارد.
اثبات کار
بلاک چینهای اثبات کار مانند بیت کوین توسط شبکهای از نودها یا همان ماینرها (Miner) نگهداری میشوند. ماینرها اغلب از سختافزارهای پیچیده و تخصصی مثل ایسیک (ASIC) استفاده میکنند تا با حلکردن مسائل دشوار ریاضی تضمین کنند که شبکه بدون نیاز به مرجعی متمرکز، بهدرستی کار میکند. فرایند استخراج امنیت شبکهای غیرمتمرکز و جهانی مانند بیت کوین را تضمین میکند؛ اما با موانعی جدی روبهروست.
مقیاسپذیری: حلکردن این مسائل ریاضی توان محاسباتی فراوانی میطلبد و به زمان تقریباً زیادی احتیاج دارد. مثلاً در بلاک چین بیت کوین بهطور متوسط هر ۱۰ دقیقه یک بلاک جدید استخراج میشود و ماینر تنها در صورتی میتواند یک بلاک جدید به بلاک چین اضافه کند که بتواند راهحلی برای معمای بلاک پیدا کند. به این ترتیب، شبکه بیت کوین اغلب اوقات با ازدحام تعداد زیادی تراکنش روبهرو است که یا باید مدتی طولانی در صف انتظار پردازش بمانند یا برای اینکه سریعتر پردازش شوند، باید کارمزد بیشتری به ماینر بپردازند.
هزینه زیاد ماینر: خرید، نگهداری، تعمیر و بهروزرسانی تجهیزات استخراج هزینه زیادی برمیدارد که ماینر را مجبور میکند بخشی از سرمایه خود را خارج از شبکه و برای خرید، نگهداری و تعمیر دستگاههای ماینینگ خرج کند. البته این فقط مشکل هزینه دستگاههاست و ماینرها با معضل سروصدا و ابعاد این تجهیزات و مکان مناسب راهاندازی و نگهداری آنها هم روبهرو هستند.
مشکلات زیستمحیطی: تجهیزات استخراج کار زیادی انجام میدهند و به همین دلیل، از انرژی برق بسیار زیادی برای پردازشگرها و خنککنندههای خود استفاده میکنند. گزارشی که اخیراً وبسایت «MoneySuperMarket» منتشر کرده است، نشان میدهد در حال حاضر، پردازش هر تراکنش بیت کوین به ۱,۱۷۳ کیلووات انرژی برق احتیاج دارد. برای مقایسه بهتر، جالب است بدانید که این میزان برابر با انرژی مصرفی یک خانه معمولی در ایالات متحده طی شش هفته است! در همین گزارش آمده است که بیشترین تمرکز ماینرها در چین است و این کشور ۶۰ درصد از انرژی برق خود را از سوخت زغالسنگ تأمین میکند. با توجه به نگرانیهای زیستمحیطی و بحران گرمایش کره زمین، مشکلات زیستمحیطی استفاده از تجهیزات استخراج یکی از مسائل جدی الگوریتم اثبات کار به شمار میرود.
برای رفع این مشکلات، اثبات سهام از سال ۲۰۱۲ به دنیای ارزهای دیجیتال معرفی شد تا بهجای مصرف انرژی زیاد، ایمنی تراکنشها از طریق میزان وفاداری کاربران شبکه تأیید شود.
اثبات سهام
در الگوریتم اثبات سهام، بهجای ماینرها و ایسیکها با سهامگذارها (Staker)، اعتبارسنجها (Validator) و میزان کوینی که در اختیار دارند، سروکار داریم. کار پردازش تراکنشها و ایجاد بلاکها هم بهعهده افرادی گذاشته میشود که بیشترین میزان کوین را در اختیار داشته باشند.
به این ترتیب، در الگوریتم اثبات سهام با کاهش نیاز به توان محاسباتی تجهیزات استخراج، سرعت پردازش تراکنشها بهعلاوه کارایی و مقیاسپذیری شبکه افزایش پیدا میکند. علاوه بر این، دیگر نیازی به تجهیزات پیچیده سختافزاری نیست و با مصرف برق بیش از حد و هزینه خرید و نگهداری این دستگاهها هم روبهرو نیستیم.
همچنین، سرمایه موردنیاز برای حفظ ایمنی شبکه بهجای خروج از شبکه برای خرید سختافزار و پرداخت هزینه برق، صرف خرید و سرمایهگذاری روی توکن بومی و بهبود اقتصاد شبکه میشود.
علاوه بر این، سیستمهای اثبات سهام حمله به بلاک چین را پرهزینهتر میکنند، زیرا یک حمله موفقیتآمیز مستلزم مالکیت حداقل ۵۱ درصد از کل کوینهای موجود است و حملات ناموفق به خسارات مالی زیادی منجر میشوند. با این حال، اثبات سهام هم دچار محدودیتهایی است.
فرصت نابرابر: در این الگوریتم، هر چه شخص کوینهای بیشتری در اختیار داشته باشد، شانس بیشتری برای انتخابشدن به عنوان تولیدکننده بلاک دارد. از طرف دیگر، تولید بلاکِ بیشتر بهمعنای دریافت پاداش بیشتر است. به همین دلیل، منتقدان اثبات سهام ادعا میکنند که در این الگوریتم ثروتمندان هرروز ثروتمندتر میشوند و افرادی که دارایی کمتری دارند، شانس مشارکت در شبکه و کسب سود را از دست میدهند.
مانع در پذیرش اعتبارسنجهای جدید: علاوه بر میزان سهام، گاهی اوقات سن کوینها هم در انتخاب اعتبارسنج مهم هستند. بهعبارتی هرچه توکنهای اعتبارسنج برای مدت طولانیتری دستنخورده باقی بمانند، شانس بیشتری برای انتخابشدن صاحب خود برای تولید بلاک بعدی ایجاد میکنند. این عامل میتواند ورود و انتخاب نودهای جدید به جمع اعتبارسنجهای شبکه را با مشکلاتی روبهرو کند.
حداقل سرمایه اولیه: در اغلب شبکههایی که بر مبنای اثبات سهام بنا شدهاند، همیشه میزانی حداقلی برای شرکت در اعتبارسنجی وجود دارد. مثلاً در شبکه اتریوم ۲.۰ کاربران باید حداقل ۳۲ اتر برای اعتبارسنجی داشته باشند. این میزان در حال حاضر بیش از ۳ میلیارد تومان سرمایه اولیه است!
اثبات سهام نمایندگیشده چگونه کار میکند؟
بلاک چینهای مبتنی بر اثبات سهام نمایندگیشده برای دستیابی به اجماع به یک سیستم رأیگیری مبتنی بر اعتبار متکی هستند. هر کاربری که توکن بومی بلاک چین را در اختیار داشته باشد، میتواند به اعتبارسنجهای شبکه رأی بدهد. قدرت رأیگیری هم بر اساس تعداد کوینهایی است که یک کاربر در اختیار دارد.
همان طور که از اسمش مشخص است، در اثبات سهام نمایندگیشده، یک اعتبارسنج، بهنمایندگی از کاربران، وظیفه تأیید تراکنشها را بر عهده خواهد داشت.
اثبات سهام نمایندگیشده مشابه با اثبات سهام فرایندی مقیاسپذیرتر، سریعتر و دوستدار محیط زیست است، با این تفاوت که اثبات سهام نمایندگیشده سعی میکند اعتبارسنجها را بهشکلی دموکراتیکتر انتخاب کند. گفتنی است در این الگوریتم، اعتبارسنج بهنام تولیدکننده بلاک (Bock Producer) یا شاهد (Witness) نیز شناخته میشود.
در این الگوریتم هم مانند اثبات سهام، اعتبارسنجها بر اساس دارایی انتخاب میشوند؛ اما بخش عمدهای از این دارایی مربوط به واگذارکنندگانی است که به اعتبارسنج اعتماد میکنند و توکنهای (حق رأی) خود را به او واگذار میکنند. اعتبارسنج هم در مقابل بهنسبت سهم هر کاربر، پاداش بلاک را بین واگذارکنندگان تقسیم میکند.
سیستم رأیگیری از پروژهای به پروژه دیگر متفاوت است؛ اما بهطور کلی، هر نماینده پیشنهاد پاداش ویژهای برای جذب واگذارکنندگان ارائه میدهد. معمولاً پاداش جمعآوریشده توسط نمایندگان بهنسبت سهم کاربران بین آنها توزیع میشود.
گفتنی است کاربران نهتنها در پاداش، بلکه در جریمه اعتبارسنجها هم شریک هستند. اگر نمایندهای بهدرستی عمل نکند یا برای مدتزمانی طولانی آفلاین باقی بماند، بخشی از سرمایه خود را از دست میدهد که شامل دارایی واگذارکنندگانی که به او رأی دادهاند هم میشود.
مزایا و معایب اثبات سهام نمایندگیشده
الگوریتم اجماع اثبات سهام نمایندگیشده هم مانند همتایان خود مزایا و معایبی دارد. عنصر رأیگیری و انتخاب نماینده اگرچه میتواند سیستمی دموکراتتر باشد، تعداد اعتبارسنجها را هم محدود میکند. در ادامه، سعی میکنیم تعدادی از مزایا و معایب این الگوریتم را با هم مرور کنیم.
مزیت ۱: افزایش مقیاسپذیری و سرعت بلاک چین
همان طور که اشاره کردیم، اثبات سهام نمایندگیشده بهعنوان شاخهای از اثبات سهام از نظر مقیاسپذیری، سرعت و مصرف کم انرژی نسبت به اثبات کار عملکرد بهتری دارد.
اکنون، باید اشاره کنیم که مقیاسپذیری و سرعت اثبات سهام نمایندگیشده از اثبات سهام هم بیشتر است؛ زیرا در اثبات سهام تعداد اعتبارسنجها بیشتر و رسیدن به «اجماع» اکثریت دشوارتر است و زمان بیشتری طول میکشد.
در اغلب پروتکلهای اثبات سهام نمایندگیشده، فقط بین ۲۰ تا ۱۰۰ نماینده فعالیت میکنند. بنابراین، پردازش و تأیید تراکنشها سریعتر انجام میشود و هر بلاک روی بلاک چین میتواند حاوی تراکنشهای بیشتری باشد؛ این مسئله میتواند به افزایش تعداد تراکنشها بر ثانیه (TPS) و افزایش توان عملیاتی شبکه با کارمزد تراکنش اندک کمک کند.
به این ترتیب، شبکههای اثبات سهام نمایندگیشده میتوانند کاربران بیشتری داشته باشند بدون اینکه نیاز باشد کارمزد را افزایش دهند یا زمان بیشتری صرف تأیید تراکنشها کنند.
مزیت ۲: مشارکت همگانی بدون نیاز به سرمایه مشخص
در این الگوریتم هر کاربر با کوچکترین میزان دارایی میتواند با سپردن سرمایه به یک اعتبارسنج در فرایند سهامگذاری شبکه شرکت کند، بدون اینکه دردسرهای راهاندازی و مدیریت نود شخصی را داشته باشد.
این در حالی است که در اثبات سهام، کاربر معمولاً باید تعداد حداقلی کوین داشته باشد که برای مدتزمانی نسبتاً طولانی دستنخورده باقی بمانند تا بتواند شانس خود را برای مشارکت در تولید بلاک افزایش دهد. علاوه بر این، داشتن دانش فنی مناسب هم برای اداره نود شخصی لازم است.
مشکل ۱: متمرکزشدن
با اینکه کمبودن تعداد نودها به افزایش سرعت و مقیاسپذیری شبکه کمک میکند، همین مسئله خود میتواند باعث متمرکزشدن شبکه و در نتیجه، کاهش مقاومت در برابر سانسور شود. منتقدان الگوریتم اثبات سهام نمایندگیشده بر این باورند که در این سیستم، اعتبارسنجی شبکه بهواسطه چند نود معدود انجام میشود و این نودها ممکن است بتوانند تراکنشهای معتبر یا حسابها را مسدود کنند.
البته، مدافعان این الگوریتم هم در پاسخ اشاره میکنند که در DPoS، اعتبارسنجها بهطور مداوم به رأی کاربران احتیاج دارند و اگر رفتار مخربی نشان بدهند یا برای مدتی غیرفعال باقی بمانند، ممکن است شانس قرارگرفتن در جمع اعتبارسنجها را از دست بدهند و با یک نود دیگر جایگزین بشوند.
مشکل ۲: هزینه نمایندهشدن
در شبکههای بزرگتری که مبتنی بر اثبات سهام نمایندگیشده هستند، کاربرانی که قصد دارند نماینده شوند ترجیحاً باید به مقدار زیادی دارایی دسترسی داشته باشند تا بتوانند اعتماد واگذارکنندگان را جلب کنند.
علاوه بر این، نمایندگان باید هزینه مدیریت نود، قدرت محاسباتی، پهنای باند و حافظه کافی را در نظر بگیرند بهشکلی که بتوانند از حجم عظیمی از تراکنشها در شبکههای بزرگ بلاک چین پشتیبانی کنند و همیشه آنلاین باشند. هرچه شبکه بزرگتر شود، هزینه اداره نودهای اعتبارسنج هم بیشتر خواهد شد.
با این حال، حتی داشتن تمام منابع موردنیاز هم انتخابشدن کاربر را بهعنوان نماینده یا کسب پاداش بلاک کافی برای جبران هزینهها ضمانت نمیکند. البته بهعقیده مدافعان الگوریتم DPoS، مشکل سرمایه اولیه و منابع فنی کمابیش در سایر الگوریتمهای اجماع هم دیده میشود.
بلاک چینهای مبتنی بر اثبات سهام نمایندگیشده
سرعت و مقیاسپذیری بلاک چینهای مبتنی بر اثبات سهام نمایندگیشده باعث توجه روزافزون صنعت ارزهای دیجیتال به این الگوریتم و گسترش بلاک چینهای مبتنی بر DPoS شده است. در ادامه، به سه مورد از بلاک چینهای معروفی اشاره میکنیم که هر کدام به شیوهای خاص از این الگوریتم بهره میبرند.
ترون
بلاک چین ترون را جاستین سان (Justin Sun) در سال ۲۰۱۷ ایجاد کرد. در این شبکه، اعتبارسنجها بهعنوان «نمایندگان ارشد» (Super Representative) یا بهاختصار SR شناخته میشوند. کاربران میتوانند در هر رأیگیری با سهامگذاری کوینهای ترون به ۵ نماینده رأی بدهند.
رأیگیری هر ۲۴ ساعت یکبار برگزار میشود و ۲۷ نماینده ارشد برای اعتبارسنجی تراکنشها و تصمیمگیری در خصوص پیشنهادات ارائهشده به شبکه انتخاب میشوند. نمایندگانی که در رتبه ۲۸ تا ۱۲۷ قرار میگیرند «شرکای ارشد» (super partners) شناخته میشوند و بر اساس میزان رأیی که دریافت میکنند، پاداش میگیرند.
ترون هر شش ساعت یک دور (Round) و هر سه ثانیه را یک اسلات (Slot) تعریف میکند. نمایندگان در دو اسلات آخر هر دور انتخاب میشوند. هر تراکنش باید ۲۰ تأییدیه کسب کند. زمان تقریبی پردازش تراکنشها و تولید یک بلاک جدید در شبکه ترون ۱۸ اسلات (تقریباً یک دقیقه) است.
ترا
بلاک چین ترا در سال ۲۰۱۸ بر اساس کیت توسعه نرمافزار کازماس (Cosmos SDK) و بر مبنای سازوکار اجماع اثبات سهام نمایندگیشده تندرمینت (Tendermint) بهعنوان شبکهای برای ایجاد استیبل کوینها ساخته شد.
این پروتکل مبتنی بر مجموعهای از ۱۳۰ اعتبارسنج فعال است که باید از سوی کاربران رأی (توکن) دریافت کنند تا بهنسبت دارایی جمعآوریشده و بهصورت تصادفی انتخاب شوند. برای شرکت در این فرایند، اعتبارسنجها باید توکن لونای خود و توکنهایی را که به آنها واگذار میشود، تا ۲۱ روز در شبکه قفل کنند.
پاداش بلاک از کارمزد تراکنش به دست میآید. علاوه بر این، تبدیل توکنهای لونا به استیبل کوینهای ترا نیز باعث میشود مقداری لونا سوزانده شود که این مسئله خود باعث افزایش ارزش دارایی سهامگذاران لونا میشود.
اعتبارسنجهای ترا از طریق رأیدادن به پیشنهادهای مختلف برای بهبود پروتکل، میتوانند در فرایند حاکمیت شبکه هم شرکت کنند. قدرت رأیدهی آنها وابسته به میزان کل سهامگذاریشده از جمله سهام واگذارکنندههاست.
تزوس
تزوس که در سال ۲۰۱۴ و توسط زوج آرتور و کتلین برایتمن (Arthur & Kathleen Breitman) ایجاد شد، یکی از اولین بلاک چینهای نوآور و تأثیرگذار در صنعت ارزهای دیجیتال به شمار میرود. این شبکه سازوکار اجماعی با ترکیب اثبات سهام و اثبات سهام نمایندگیشده دارد که اثبات سهام لیکویید (Liquid Proof-of-Stake) یا بهاختصار LPoS نامیده میشود.
در این سیستم، فرایند تولید بلاک تحت عنوان بِیکینگ (baking) شناخته میشود و شرکتکنندگان میتوانند دارایی خود را به دست اعتبارسنجها (بِیکرها) بسپارند تا الگوریتم یکی از نودها (بیکرهای) واجد شرایط را بهصورت تصادفی برای تولید بلاک بعدی انتخاب کند. بیکرهایی که بیشترین سهام و بهترین اعتبار را داشته باشند، شانس بیشتری برای انتخابشدن دارند.
پس از ایجاد بلاک، بیکر آن را برای تأیید به ۳۲ نود دیگر از استخر بیکرها ارسال میکند تا پس از کسب موافقت اکثر نودها، بلاک تأیید شود. پس از آن، بیکر برای تولید بلاک و نودها برای تأیید آن پاداش دریافت میکنند. اگر اکثریت نودها با بلاکی که بیکر ایجاد کرده است، موافق نباشند، بلاک رد میشود و بیکر نیز بخشی از سرمایه اولیه خود را بهعنوان جریمه از دست میدهد. علاوه بر این، اگر نودهای تأییدکننده نیز در رفتار خود صادق نباشند، بخشی از سرمایه خود را از دست میدهند.
اما آنچه الگوریتم اثبات سهام مایع (LPoS) تزوس را برجسته میکند، این نکته است که واگذاری در این الگوریتم «اختیاری» است و هر کاربر با داشتن ۸,۰۰۰ توکن تزوس (XTZ) میتواند بیکر شود، گرچه همانطور که اشاره کردیم هرچه سهام بیکر بیشتر باشد، شانس بیشتری برای انتخابشدن دارد.
در واقع، تزوس هم از فرصت واگذاری اثبات سهام نمایندگیشده بهره میبرد و هم مانند الگوریتم اثبات سهام اجازه میدهد مجموعه گستردهتری از کاربران تبدیل به نود اعتبارسنج بشوند. به این ترتیب، دارندگان توکن هم برای واگذاری حقوق مالکیت یا قفلکردن توکنهای خود برای شرکت در فرایند سهامگذاری اجباری ندارند و هیچ سقفی برای تعداد بیکرها وجود ندارد.
جمعبندی
الگوریتمهای اجماع، قلب تپنده تمام بلاک چینها و ضامن امنیت شبکه هستند. با افزایش شهرت و پذیرش پروژههای بلاک چینی، نیاز به الگوریتمی سریعتر و مقیاسپذیرتر به یکی از اولویتهای جامعه بلاک چین تبدیل شده است.
فناوری اثبات سهام نمایندگیشده (DPoS) یکی از مؤثرترین و دموکراتترین سیستمهای اجماع در سراسر فضای کریپتو است. علاوه بر مصرف کمتر انرژی نسبت به الگوریتم اثبات کار، اثبات سهام نمایندگیشده به زمان پردازش کمتری نسبت به سایر الگوریتمها احتیاج دارد و با توان عملیاتی بیشتر میتواند میزبان کاربران بیشتری باشد.
در این سیستم، اعتبارسنجها نه بهواسطه توان محاسباتی تجهیزات پیشرفته و نه صرفاً بهواسطه ثروتی که در اختیار دارند، بلکه بهواسطه اعتباری انتخاب میشوند که بین کاربران جامعه کسب کردهاند و هرگونه تخطی از انجام مسئولیتها باعث حذفشدن اعتبارسنج از جمع نمایندگان میشود.
اثبات سهام نمایندگیشده میتواند گام بزرگی در جهت گسترش بلاک چینها، افزایش کاربران اپلیکیشنهای غیرمتمرکز و پذیرش بیشتر ارزهای دیجیتال باشد و به تمام کاربران اجازه مشارکت بدهد، بدون اینکه نیاز باشد همه اعضا درگیر پیچیدگیهای مدیریت بلاک چین شوند.