ما در دنیایی با انبوهی از اطلاعات زندگی میکنیم و این چیزی کمتر از موهبت برایمان نیست. در بیشتر ادوار تاریخ بشر، دسترسی به دانش محدود بوده است. در گذشته نیز، قدرت مردم برابر با میزان دسترسی آنها به اطلاعات بود. پادشاهان کتابخانههای بزرگ میساختند و کتابهای آنها داراییهای کمیاب و ارزشمندی محسوب میشدند.
درحالحاضر، آنچه روزگاری کمیاب بود، فراوان شده است. همه ما غرق در دنیای اطلاعات هستیم. هرچه مطالعه کنیم و وبلاگها را دنبال کنیم و ویدئوها را ببینیم، بازهم منابع و دادههای بیشتری وجود دارد که در طول عمر خود، نه آنها را خواهیم خواند و نه خواهیم دید.
امروز این فرصت کمنظیر را داریم که تقریباً هرچیزی را با فشردن چند دکمه و کلیک یاد بگیریم؛ البته این قابلیت جدید مشکلاتی را نیز بهدنبال دارد. امروزه، آنچه به عنصری کمیاب تبدیل شده، اطلاعات نیست؛ بلکه توجه ماست. توانایی تمرکز بر اطلاعات باارزش و نادیدهگرفتن اطلاعات بیارزش، ویژگی افرادی است که به رؤیاهای خود میرسند.
طوفان شدید اطلاعاتی که هیچ نشانهای از کاهش آن در سالهای آتی نیز بهچشم نمیخورد، جهان را به دو دسته از افراد تقسیم کرده است: دسته اول افرادی هستند که اجازه میدهند دیگران زمان و تمرکزشان کنترل و دستکاری کنند و دسته دوم افرادی هستند که توانایی تصمیمگیری برای خود را دارند.
داشتن حواسجمع مهارتی عالی است. اگر توانایی کنترل حواس و تمرکزتان را نداشته باشید، قطعاً به گذراندن زندگی خود با پیروی از برنامه و اهداف دیگران محکوم خواهید بود. در این مطلب که با کمک مقالهای از وبسایت مدیوم نوشته است، مراحل استفاده مناسب از این حجم از اطلاعات را برای تبدیلشدن به فردی خبره باهم میخوانیم.
ارزشهای خود را به زمان تبدیل کنید
جریان تسلط شما بر استفاده بهینه از اطلاعات، ابتدا باید با مشخصکردن ارزشهایتان شروع شود. سپس باید ارزشهای خود را به زمان تبدیل کنید.؛ اما این ارزش چیست و چه ویژگیهایی دارد؟ درواقع، ارزشها صفات همان شخصیتی هستند که همواره دوست داریم آن را داشته باشیم.
ویژگیهایی مانند صداقت، امانتداری، خودکفایی و مهربانی ارزشهایی هستند که احتمالاً شما نیز دوست دارید آنها را در وجودتان داشته باشید. این خصلتها ارزشهای وجودی شما هستند و چیزهایی مانند پول و موقعیت اجتماعی که دوست دارید آنها را هم داشته باشید، جزو ارزشها بهحساب نمیآیند.
درحقیقت، تفاوت ارزش واقعی با داراییها این است که اگر میتوان آن را از شما گرفت، پس قطعاً جزو ارزشهایتان نیست. ارزش مانند ستارهای راهنماست. این ستاره همچون نقطه ثابتی است که از آن برای یافتن مسیر درست زندگی و انتخابهای خود در این مسیر استفاده میکنیم. یکی از همین ارزشها، نحوه گذران زمانی است که در عمر محدود خود داریم.
اگر ارزشهای خود را به ۳ حوزه مختلف از زندگی، یعنی خودتان و روابط و کارتان دستهبندی کنید، به ۲ نکته مهم میرسید: اولین نکته، طرحی کلی از فضایی است که زمانتان را در آن میگذرانید و دومین نکته راهی برای تفکر درباره برنامهریزی و گذران روزهایتان خواهد بود.
پس از اینکه به مهمترین ارزشهای خود رسیدیم، باید آنها را در تقویم خود نیز جای دهیم. اگر برای دستیابی به ارزشهایمان برنامهریزی نکنیم، مسیری روبهجلو نخواهیم داشت. بهعنوان مثال، اگر زمانی را برای گذراندن وقت با دوستان خود برای رسیدن به ارزش وفاداری خود تعیین نکنیم، وفادار نخواهیم بود.
از خود بپرسید: «شخصی که میخواهم به آن تبدیل شوم، فردا چگونه وقت خود را میگذراند؟» بهعنوان مثال، اگر فروتنی و همدلی جزو ارزشهای شما باشند، احتمالاً لازم است در برنامه خود زمانی را به مطالعه موضوعات اجتماعی مرتبط با این ارزش اختصاص دهید. علاوهبراین، ممکن است بخواهید از همین ارزشها برای فیلترکردن اطلاعاتی استفاده کنید که با ارزشهایتان مطابقت ندارند.
آیا خواندن اخبار مربوط به افراد مشهور یا دنبالکردن اخبار مربوط به سهام بورس به شما کمک میکند که ارزشهای خود را حفظ کنید؟ اگر نه، آن منابع اطلاعاتی را از مطالب روزانهتان حذف کنید. زمانی که تصمیم گرفتید از انواع خاصی از محتوا استفاده کنید و ناگهان متوجه شدید که هنوزهم انبوهی از اطلاعات در حال واردشدن به ذهن شماست و راه طولانی در پیش دارید، چه باید کنید؟
محدودیتها را اعمال کنید
اکثر مردم در زمانهای آزاد خود در طول روز یا زمانی که احساس کسالت و تنهایی یا اضطراب میکنند، رصد اخبار و اطلاعات را شروع میکنند. همان احساسات منفی و محرکهای درونی عامل اصلی حواسپرتی هستند.
ما اغلب از کسب اطلاعات غیرضروری بهعنوان راهی برای فرار موقت از احساسمان در لحظه استفاده میکنیم. با خواندن اخبار به خود تلقین میکنیم که در حال انجام کاری مفید و همسو با منافع خود هستیم. سعی میکنیم به خود ثابت کنیم که این راه مناسبی برای گذراندن وقت است. بااینحال، باید بدانیم که اگر این چیزی نیست که از قبل برای زمان خود برنامهریزی کرده بودیم، پس برایمان حواسپرتی محسوب میشود.
این حواسپرتی شما را از آنچه قصد دارید انجامش دهید، دور میکند؛ درحالیکه کشش و جذابیت این حواسپرتی ناخودآگاه شما را بهسمت آن میکشاند. بههمیندلیل، احتمالاً بر اساس ارزشهای شما این سؤالات در ذهنتان مرور میشود که «چه چیزی را میخواهم رصد کنم؟» و پس از آن هم باید از خودتان بپرسید «چه زمانی میخواهم این اطلاعات را رصد کنم؟»
برنامهریزی و زمانبندی در انجام کارها به شما کمک میکند. افرادی که فهرستی طولانی از کارهایشان مینویسند، اغلب آنچه میگویند، انجام نمیدهند؛ اما چرا؟ چون فهرست کارهایی که قرار است انجام دهند، محدودیت زمانی برایشان ایجاد نمیکند. آنان همیشه میتوانند کارهای جدیدی به این فهرست طولانی اضافه کنند. درمقابل، زمانبندی کارها در تقویم شما را به سبکسنگینکردن کارهای روزانه و یافتن بهترین حالت و تعیین محدودیت زمانی انجام آن مجبور میکند.
همه ما فقط ۲۴ ساعت در طول شبانهروز وقت داریم؛ بنابراین، باید تصمیم بگیریم که چگونه میخواهیم این زمان محدود را بگذرانیم. بهخاطر بسپارید که نمیتوانید چیزی را عامل حواسپرتی بنامید؛ مگر اینکه بدانید حواس شما از چه چیزی پرت شده است. ازاینرو، همه ما باید برنامهساز باشیم، نه صرفاً نویسنده فهرست کارهایی که باید انجام دهیم.
اینکه بدانید فقط زمانی محدود و مشخصی برای اطلاع از اخبار و گشتوگذار در اینستاگرام یا استفاده از سایر محتوا دارید، شما را مجبور میکند درباره آنچه انجام میدهید، انتخابهای سختگیرانهتری داشته باشید.
این شما هستید که باید انتخاب کنید روزانه چقدر از زمان خود را به «مطلعشدن» اختصاص میدهید. ۳۰ دقیقه؟ ۶۰ دقیقه؟ توصیه میکنیم این زمان را برای خود مشخص کنید. سپس از خود بپرسید: «اگر فقط همین زمان محدود را برای کسب اطلاعات و مرور منابع اطلاعاتی داشتم، چگونه آن را صرف میکردم؟»
همین پرسش در حقیقت شما را وادار میکند تا زمان مورد نیازتان را برآورد کنید تا بتوانید تمرکز خود را به موضوعهای مهمتر اختصاص دهید؛ موارد مهمی مانند خانواده، دوستان و حتی خودتان.
از زمانتان نهایت استفاده را ببرید
پس از تصمیمگیری درباره ارزشهای خود و تبدیل آنها به زمان و اعمال محدودیتها براساس برنامه خود، باید صفی بسیار کوتاهتر از محتوا ایجاد کرده باشید که ارزش توجهتان را داشته باشد. دراینمیان، ترفند دیگری هم برای استفاده بهتر و بیشتر از زمان وجود دارد و آن انجام همزمان چند کار یا همان مالتیتسکینگ است!
انجام چند کار بهصورت همزمان؟ مگر نمیگویند که این کار دشمن بهرهوری است؟
درست است که مطالعات متعدد نشان میدهد انجام همزمان چندین کار باعث کاهش عملکرد و بهرهوری میشود؛ اما دو نوع از این فرایند وجود دارد و دانستن تفاوت آنها میتواند به ما کمک کند تا از روز خود بیشتر استفاده کنیم. مالتیتسکینگ تککانالی حالتی است که انسانها واقعاً در انجام آن بد عمل میکنند. این عملکرد بد زمانی اتفاق میافتد که چندین منبع اطلاعاتی داریم که سعی میکنند همزمان به یک کانال حسی از مغز ما وارد شوند.
برخلاف آفتابپرست که با استفاده از چشمان عجیبوغریب چرخشی خود میتواند دو جهت مختلف را همزمان ببیند، انسانها در یک لحظه باید روی یک ورودی بصری تمرکز کنند. بهعنوان مثال، نمیتوانیم همزمان دو مقاله خبری بخوانیم یا به دو پادکست گوش دهیم. بااینحال، میتوانیم از مالتیتسکینگ چندکاناله استفاده کنیم. در این حالت، اطلاعات را همزمان در چندین کانال اطلاعاتی دریافت میکنیم. بهعنوان مثال، میتوانیم هنگام رانندگی با استفاده از کانال بصری چشم خود را به جاده نگه داریم و با استفاده از کانال شنواییمان، بدون دردسر زیاد همزمان به رادیو نیز گوش دهیم.
حالا ببینیم چگونه میتوانیم از مالتیتسکینگ چندکاناله برای مقابله با حجم بیشازحد اطلاعات استفاده کنیم؟ پاسخ ساده است. هنگام انجام برخی کارها، میتوانید محتوا و اطلاعات را نیز همزمان دریافت کنید. بهعنوان مثال، هربار که به باشگاه میرویم، از برنامهای به نام پاکت (Pocket) استفاده کنیم تا هنگام ورزش برایم مقالات را با صدای بلند بخواند. با گوشدادن به مقالات حین تمرین، هم از مطالبی که ذخیره کردهایم لذت میبریم و هم کار مفیدی برای بدنمان انجام میدهیم.
جمعبندی
پس بیایید هرآنچه گفتیم، مرور کنیم. ابتدا ارزشهای خود را به زمان تبدیل میکنیم. سپس منابع اضافی اطلاعاتی که برایشان وقت نداریم، فیلتر میکنیم و با استفاده از مالتیتسکینگ چندکاناله، از زمان خود بیشترین استفاده را میببریم. بهجای اینکه اجازه دهیم بمباران اطلاعات ما را از پا درآورد، صرفاً اطلاعات مهم موردنیازمان را میتوانیم دریافت کنیم.