چه چیزی قیمت کالاها و خدمات را بالا میبرد؟ اصلیترین پاسخ به این سوال یک کلمه است: تورم. با انتخاب در ادامه این مقاله همراه باشید تا جنبههای مختلف این اصل اقتصادی را به زبان ساده توضیح دهیم.
تورم چیست؟
تورم نرخی است که به واسطه آن، قیمت کالا و خدمات افزایش پیدا میکند. به عبارت دیگر به افزایش تدریجی قیمت اجناس و خدمات در یک دوره زمانی تورم گفته میشود که میتواند علل مختلفی داشته باشد.
احتمالاً برای شما هم اتفاق افتاده است که در دوران کودکی از بزرگترها درباره قیمت ناچیز یک خودرو یا خانه شنیده باشید که امروز دیگر با آن پول به هیچ عنوان قابل خریداری نیست.
به عنوان مثال در سال دهه ۶۰ میشد با ۵ میلیون تومان یک خانه بسیار مناسب در یکی از مناطق خوب تهران خریداری کرد. پولی که امروز فقط قدرت خرید تلفن همراه هوشمند را دارد.
تورم تاثیرات عمدهای بر اقتصاد یک کشور دارد. این تاثیرات از دولت گرفته تا کوچکترین جنبههای زندگی روزانه یک فرد عادی قابل مشاهدهاند. از آنجایی که تورم هم از عملکرد اقتصاد ناشی میشود و هم نتیجه همین عملکرد به حساب میآید، موافقان و مخالفانی دارد.
در واقع بسیاری از اقتصادانان معتقدند که مقدار مشخصی از تورم برای اقتصادهای پررونق ضروری است اما افزایش افسار گسیخته و غیر قابل کنترل آن نگرانیهایی را به همراه خواهد داشت که میتواند سبب کاهش ارزش پول یا در بدترین حالت، یک رکود اقتصادی شود. به همین دلیل، کشورهای دنیا با چاپ پول یا دستکاری در نرخ بهرهی بانکها، به صورت عمدی مقداری تورم سالانه ایجاد میکنند. با این حال همواره سعی میکنند مقدار آن را تحت کنترل نگاه دارند.
اساساً تورم میزان ارزش یک پول برای خرید یا همان «قدرت خرید» را مشخص میکند. در واقع از نظر اقتصاددانها، تورم اگر کنترل شود میتواند به رشد اقتصادی کمک کند و سبب شود که مردم جامعه، یک پول را خرج کنند و مایل به سرمایهگذاری در تولید و بازارهای گوناگون باشند.
عموما بانکهای مرکزی یک نرخ تورم سالانه و هدف برای خود مشخص میکنند. به عنوان مثال اگر نرخ تورم سالانه ۴ درصدی را در نظر بگیریم و شما به فرض برای خرید یک کیلوگرم گوجه فرنگی امسال ۳ هزارتومان پرداخت کنید، سال بعد برای خرید همان مقدار گوجه فرنگی باید ۳ هزارتومان + ۴ درصد بیشتر پرداخت کنید که میشود ۳,۱۲۰ تومان.
اما در حقیقت تورم همیشه آنگونه که دولتها تمایل دارند کار نمیکند، چون اگر اینطور بود، قیمت یک خانه ۵ میلیون تومانی، ۵ میلیارد تومان نمیشد!
کشورهای زیادی با مشکل تورم دست و پنجه نرم میکنند. از نمونههای بارز آن میتوان به ونزوئلا اشاره کرد که نرخ تورمش به میلیونها درصد در سال میرسد. اگر فردی در سال ۲۰۱۳ معادل یک میلیون دلار آمریکا، بولیوار (واحد پول ونزوئلا) در اختیار داشت، ارزش این مقدار بولیوار در زمان فعلی، فقط ۰.۳۷ دلار بود.
مقدار تورم میتواند نسبت به داراییهای مختلف متفاوت باشد. مثلا، قیمت گاز میتواند در فصلهای مختلف سال دچار تغییر شود؛ اتفاقی که معمولا با نزدیک شدن به فصل تابستان قابل مشاهده است. در واقع یک اصطلاحی به نام «تورم هسته» وجود دارد که به معنی تورمی است که همه چیز به جز غذا و انرژی (مثل نفت و گاز) را شامل میشود. زیرا در تعیین نرخ، مواردی چون غذا و انرژی، عوامل دیگری نیز دخیلاند.
انواع تورم
انواع مختلفی از تورم وجود دارد که لزوما به کالا ارتباطی ندارد بلکه به طور کلی اثرش را اندازهگیری میکنند.
تورم خفیف
اگر نرخ تورم هدف در کشوری ۴ درصد باشد و مثلا به ۶ درصد برسد به آن « تورم متحرک» (Walking inflation) میگویند و در این مرحله همچنان قابل کنترل است.
تورم شدید
به محض اینکه نرخ تورم به محدوده دو رقمی وارد شود و در حدود ۱۰ الی ۲۰ درصد قرار گیرد، فاز دوم که به آن «تورم روان» (Running inflation) آغاز شده و سبب کاهش ارزش پول با سرعتی بیش از آنچه مورد انتظار است میشود. از آنجایی که ارزش پول رفته رفته کاهش مییابد، این مسئله به معضلی برای شهروندان آن کشور بدل میشود. در این صورت قیمتها به قدری افزایش خواهد یافت که میتواند تاثیرات مخربی بر قشر کم درآمد و کارگر جامعه که پیشتر نیز با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکردند، داشته باشد. از طرف دیگر درآمدها به موازات هزینهها افزایش پیدا نمیکند، بنابراین کالاهای کمتری خریداری میشود و اقتصاد به سمت بحران پیش میرود.
ابرتورم
مرحله سوم، «ابر تورم» (HyperInflation) نامیده میشود که به ندرت اتفاق میافتد اما مخربترین اتفاقی است که میتواند برای یک اقتصاد رخ دهد. به طور کلی در این حالت تورم غیرقابل کنترل شده و مرز ۵۰ درصد را رد میکند. این اتفاق میتواند سبب فروپاشی اقتصاد شود. رکود اقتصادی موجب نا امیدی در جامعه خواهد شد. مردم اعتماد خود به ارزهای رایج (فیات) را از دست داده و شروع به احتکار مواردی چون طلا به جای پول میکنند. مجموع این عوامل سبب کاهش قابل توجه در مبادله کالاها میشود. موسسات مالی نیز عملاً بی اعتبار خواهند شد و این موسسات هم به سوی ورشکستگی پیش میروند. اگرچه وقوع این پدیده در اقتصاد بسیار نادر است اما در چندین کشور شاهد آن هستیم.
رکورد تورمی
همچنین شکل دیگری از تورم نیز به نام «رکود تورمی» وجود دارد که در این حالت، با وجود آنکه اقتصاد در حالت رکود است اما قیمتها مدام افزایش مییابند. رکود تورمی در شرایط خاصی اتفاق میافتد، مانند دهه ۱۹۷۰ در آمریکا که علاوه بر نرخ بالای بیکاری و رشد اقتصادی منفی، قیمت نفت به شدت افزایش یافت.
تورم چطور محاسبه می شود؟
چطور می توان با وجود این همه اقلام و خدماتی که در اقتصاد وجود دارد، نرخ تورم را تنها با یک عدد اندازهگیری کرد؟ انجام این کار چندان هم راحت نیست. دولتها از چندین مدل مختلف برای اندازه گیری نرخ جاری تورم استفاده میکند که در ادامه به تشریح مهمترینِ این روشها میپردازیم:
شاخص قیمت مصرفکننده (CPI)
شاخص CPI، روشی است که توسط دولتها، برای تعیین قیمت خردهفروشی کالا و خدمات، مورد استفاده قرار میگیرد.
در این روش بیش از ۸۰,۰۰۰ قلم از چندین هزار دسته مختلف در گروهی با نام «سبد بازار» را در نظر میگیرند و تغییرات قیمت آنها را بررسی میکنند. این شاخص به صورت ماهانه محاسبه شده و تغییرات قیمت نسبت به ماه گذشته تعیین میشود که با آن میتوان میزان تورم را تخمین زد.
شاخص بهاي كالاها و خدمات مصرفي خانوارها (PCE)
برخی از تحلیلگران در محاسبه نرخ تورم، ترجیح میدهند تا به جای CPI از شاخص PCE استفاده کنند. شاخص بهاي كالاها و خدمات مصرفي خانوارها در واقع تورم هسته که شامل افزایش قیمت کالاها و خدماتی که مربوط به غذا و انرژی مثل گاز و نفت نمیشود را محاسبه میکند. این کالاهای پرنوسان دارای ویژگیهای خاصی هستند که سایر کالاها از آن بیبهرهاند. بهعنوان مثال :
- عرضه این نوع اقلام تنها برای کوتاه مدت صرفه اقتصادی ندارد.
- مقدار و نحوه عرضه آنها وابسته به آب و هوا و جغرافیای سیاسی است.
- همچنین تغییر کوچکی در میزان عرضه با درصد تغییرات بسیار بیشتری در قیمت آنها همراه خواهد بود.
علت تورم چیست؟
عوامل مختلفی بر افزایش نرخ تورم دخیلاند. اما تمام آنها را میتوان در دو دسته کلی تقسیم بندی کرد: «تورم ناشی از افزایش هزینهها» و «تورم ناشی از افزایش تقاضا»
تورم ناشی از افزایش هزینهها
در این نوع از تورم، افزایش هزینه تولید کالاها و ارائه خدمات، باعث افزایش قیمت میشود. این اتفاق سبب کاهش عرضه میشود، در حالی که کاهشی در میزان تقاضا رخ نداده است.
گاهی اوقات در تورم ناشی از افزایش هزینه، افزایش قیمت مواد اولیه، باعث بالاتر رفتن قیمت کالاهای مرتبط میشود. چنین اتفاقی معمولا با کمبود عرضه برای مواد اولیهای نظیر نفت رخ میدهد و سبب افزایش قیمت کالای نهایی میشود. به علاوه، بلایای طبیعی میتوانند باعث کمیاب شدن مواد اولیه شوند و این اتفاق عموما افزایش قیمت را به همراه دارد.
مثلا فرض کنید که مواد اولیه تولیدات یک کارخانهِ مواد غذایی، از نوع وارداتی باشند. اگر قیمت ارز افزایش پیدا کند (افزایش هزینه)، باعث میشود که کارخانه مجبور شود تا برای ادامه کار خود، قیمت تولیداتش را افزایش دهد (تورم).
تورم ناشی از افزایش تقاضا
بر خلاف تورم ناشی از افزایش هزینه که نتیجه کاهش عرضهای است که نمیتواند به پای میانگین تقاضا برسد، تورم ناشی از تقاضا، زمانی رخ میدهد که تقاضا به شدت افزایش یافته و شرکتها در پاسخ به این افزایش بسیار زیاد در تقاضا و بالا رفتن قیمت، تولید و عرضه محصولات خود را بیشتر میکنند.
به طور کلی میتوان گفت که تورم ناشی از فشار تقاضا، نوعی افزایش قیمت است که صاحبان کسب و کار رویای وقوع آن را دارند و نشان از یک اقتصاد پررونق دارد؛ چرا که مردم به شدت تمایل به خرج پولهای خود دارند. چنین کاری برای جبران هزینهها در یک بازار راکد انجام نمیشود، بلکه به منظور درآمد بیشتر و صرف آن برای افزایش تولید یک کالای محبوب صورت میگیرد.
همچنین برخی نظریه پردازان معتقدند که افزایش قیمت ناشی از تقاضا میتواند در نتیجه اشتغال بالا در یک اقتصاد ایجاد شود که به معنی افزایش درآمد تصرفپذیر مردم است.
این نوع تورم هم باعث صدور بیرویه پول میشود که ارزش آن را پایین آورده که مستلزم افزایش قیمت است.
مخارج دولت و شایعات
از موارد دیگری که میتواند باعث بالا رفتن قیمتها شود، مخارج دولت است که مجبور میشود تا برای جبران هزینهها پول چاپ کند.
شاید خنده دار باشد، اما یکی دیگر از دلایلی که می تواند به افزایش قیمتها منجر شود، تصور عموم نسبت به افزایش قیمتهاست. اگر پیشبینی شود که وضعیت بد اقتصادی در راه است، کسبوکارهای مختلف ممکن است قیمت خود را پیش از وقوع تورم بالا ببرند، این در حالت خودشان منجر به تحقق پیشبینی خود میشوند.
اثرات تورم بر کشور و مردم
گروههای مختلفی از مردم در صورت وقوع تورم تحت تاثیر آن قرار میگیرند، اما تاثیری که این رویداد بر هر گروه میگذارد متفاوت است. چه افرادی از وقوع تورم سود میبرند؟ کدام گروه ضرر میکنند؟
چه کسانی سود میبرند؟
به طور کلی، در دورهای از تورم خفیف، افراد جویای کار سود میبرند. افزایش خرجکرد میتواند به معنی افزایش تقاضا باشد و شرکتها ممکن است در پاسخ به تقاضای بیشتر تصمیم به استخدام افراد جدید بگیرند.
همچنین اگر شما در زمان تورم وامی دریافت کنید، این رویداد می تواند بازپرداخت وام را برای شما راحتتر کند. به دلیل کاهش ارزش پول، آن مبلغی که شما یک یا دو سال پیش به عنوان وام قرض گرفته بودید، ممکن است روی کاغذ رقمی مشابه باشد، اما در حقیقت ارزش واقعی آن کاهش یافته است.
تورم در حالتی که قابل کنترل باشد، می تواند برای صاحبان کسب و کار مفید واقع شود. یک مقدار تورم سالم سبب افزایش و تحریک بیشتر هزینهها میشود که در بهترین حالت، می تواند بهگونهای کار کند که افزایش هزینهها با افزایش فروش جبران شود.
چه کسانی ضرر میکنند؟
مردم طبقه متوسط به پایین، بیشترین زیان را از تورم میبینند. افزایش قیمت غیر سالم و غیر قابل کنترل، تقریباً برای همه افراد عادی جامعه فاجعه بار خواهد بود. اگر تورم از کنترل خارج شود، مردم اعتماد خود به پول را از دست داده، موسسات مالی به دلیل خارج کردن پولها توسط مردم متضرر شده و صاحبان مشاغل نیز به دلیل گران شدن کالاها و کاهش تقاضا با مشکل مواجه میشوند.
افراد با درآمد پایین و درآمد ثابت در هر سطحی از تورم متضرر خواهند شد. ارزش پول به صورت متناوب کاهش مییابد اما افزایش قابل ملاحظهای در مقدار درآمد رخ نخواهد داد. به عنوان مثال اگر درآمد شخصی در یک سال تنها ۲۰ میلیون تومان و نرخ تورم نیز ۵۰ درصد باشد، ارزش واقعی حقوقی که این فرد در سال بعد نسبت به سال قبل دریافت میکند ۱۰ میلیون تومان خواهد بود.
نمونههای تاریخی تورم
در حال حاضر کشورهای زیادی از جمله ونزوئلا با ابرتورمهای چند میلیون درصدی مواجه هستند که هر روز اخبار و مقالات زیادی درباره آن منتشر میشود. اما در اینجا قصد داریم نمونههایی را شرح دهیم که کمتر به آنها پرداخته شده است.
ابرتورم زمیباوه
کشور زیمباوه در دهه ۲۰۰۰ میلادی متحمل یک ابرتورم جدی شد. بسیاری از اقتصاددانان دلیل اصلی این اتفاق را چاپ بیش از اندازه پول برای تامین بودجه کشور در جنگ دوم کنگو میدانند. تاثیر این تورم به قدری بد بود که امکان بازیابی و نجات واحد پولی وجود نداشت. سرانجام سران کشور تصمیم به منحل کردن ارز رایج و جایگزین کردن آن با یک ارز خارجی گرفتند.
ابرتورم مجارستان
پس از جنگ جهانی دوم، کشور مجارستان نیز گرفتار یک ابرتورم جدی شد که در بدترین حالت آن، نرخ تورم روزانه پنگو (واحد پولی مجارستان در آن زمان) بیش از ۲۰۰ درصد بود. قیمتها هر ۱۵ ساعت دو برابر میشد. در این مورد نیز همانند زیمباوه، این اتفاق ضربه غیر قابل بازگشتی به اقتصاد این کشور وارد کرده بود و تنها راه ممکن تغییر ارز رایج کشور به یک واحد پولی دیگر بود.
ابرتورم آلمان (وایمار)
پس از جنگ جهانی اول، آلمان یا همان دولت وایمار به عنوان یکی از مقصران جنگ، محکوم به پرداخت غرامت سنگینی شد. دولت این کشور از یک سو مایل نبود با همسایگان اروپاییاش درگیری نظامی پیدا کند و از سوی دیگر نمیخواست با افزایش مالیات موجب تشفیش اذهان عمومی گردد. بنابراین به جای طرف شدن مستقیم با مردم، برای پرداخت بدهیها، اقدام به چاپ بیرویه پول کرد و مارک آلمان به یک سراشیبی سقوط غیرقابل کنترل افتاد. تورم در همه چیز به حدی شدت یافته بود که بچههای کوچک از دستههای اسکناس بیارزش ۵۰ میلیون مارکی برای بازی استفاده میکردند و بی خانمانها با آتش زدن این اسکناسها خودشان را گرم میکردند. مهترین درس بدست آمده از این اتفاق این است که هرج و مرج مالی و دولتی آلمان دهه ۱۹۲۰، دری برای ظهور آدولف هیتلر باز کرد.
جمعبندی
تورم معیاری است که افزایش یا کاهش یا ثبات در قیمت کالاها و خدمات را نشان میدهد. بالا رفتن تورم به معنای افزایش قیمتها و کاهش ارزش پول است.
کمی تورم میتواند باعث رشد اقتصادی شود و چرخهای اقتصادی یک کشور را بچرخاند اما اگر از کنترل خارج شود، اثرات بسیار زیانباری بر جامعه خواهد داشت و بیشترین آسیب را قشر متوسط و کم درآمد جامعه میبیند. قدرت خرید یک ارز با تورم رابطه مستقیم دارد. هر چه تورم افزایش یابد، قدرت خرید مردم کمتر میشود.
تورم علتهای زیادی میتواند داشته باشد که بیشتر آنها به چاپ پی رویه پول از سوی دولت منجر میشوند و ارزش پول را کاهش میدهند.