ریپل و استلار، دو رقیب جدی برای یکدیگر محسوب میشوند و هر کدامشان با روش خودش، سرمایهگذاران را وسوسه میکند. مقایسه ریپل و استلار به سرمایهگذاران کمک میکند تا بتوانند انتخاب بهتری داشته باشند. در این مقاله به بررسی شباهتها و تفاوتهای ریپل و استلار میپردازیم.
در انتهای این مقاله، نه تنها شما به درک درست و کاملی از هر دو پروژه میرسید، بلکه میتوانید تصمیم بگیرید کدام پروژه پتانسیلهای بیشتری برای پیشرفت دارد و در نتیجه سرمایهگذاری روی کدام پرسودتر است.
در ابتدا فناوری زیرساختی هرکدام را توضیح داده و باهم مقایسه میکنیم. سپس به تشریح اینکه هرکدام برای چه هدفی طراحی شدهاند، میپردازیم.
اما در ابتدای کار جالب است بدانید این دو پروژه برای اهداف مختلفی طراحی شدهاند و هرکدام جامعه مورد نظر خود را هدف قرار دادهاند.
برای روشن شدن موضوع، لازم است یک توضیح کامل از اینکه هر کدام از این پلتفرمها چگونه کار میکنند و شباهتها و تفاوتهای کلیدی آنها چیست، داشته باشیم.
ریپل
«رایان فوجر» (Ryan Fugger)، در سال ۲۰۰۴ یعنی چهار سال قبل از ظهور بیت کوین، شرکتی را بنا نهاد که ریپلپی (RipplePay) نام داشت. بنابراین شرکت ریپل کارش را از سال ۲۰۰۴ یعنی حتی قبل از بیت کوین آغاز کرده است اما برنامه اصلی ریپل یعنی چیزی که اکنون شاهدش هستیم در سال ۲۰۱۲ و با مشارکت دیوید شوارتز (David Schwartz) و جد مککالب (Jed Mccaleb) کلید خورد.
جد مکالب هماکنون از مدیران اصلی استلار است. یکی از ریشههای تفاوتهای ریپل و استلار، اختلافات جدمکالب با ریپل بود که در نهایت منجر شد تا او شرکت را ترک کند و تصمیم به کار بر روی استلار بگیرد.
پروژه ریپل ارز دیجیتال خود با نام XRP را دارد که سومین ارز دیجیتال بزرگ از نظر حجم سرمایه است.
درباره تفاوتهای بین ریپل و XRP اغلب سردرگمیهایی وجود دارد پس اجازه دهید ابتدا کمی تفاوت این دو را روشن کنیم، سپس به جنگ میان ریپل و استلار بپردازیم.
ریپل شرکتی است که به بانکها و نهادی مالی، محصولات غیرمتمرکز مالی ارائه میکند و تاکنون محصولات متنوعی از جمله ایکسکارنت (xCurrent)، ایکسرپید (xRapid) و .. را عرضه کرده است.
تکنولوژی ریپل با هدف امکان انتقال پول توسط بانکها با کارمزد پایین و سرعت بالا، به صورت بینالمللی ایجاد شده است. دلایلی که باعث شد بنیانگذاران ریپل تصمیم به ساخت آن بگیرند وضعیت فعلی پرداختهای بینالمللی است که سرعت آن پایین، کارمزد آن بالا و بطور کلی ناکارآمد است. شاید فکر کنید که انتقال پولهای بین بانکی سریع اتفاق میافتد اما در حقیقت بانکها برای تسویه اعتبارات با بانکهای دیگر، به ۷ الی ۱۰ روز زمان نیاز دارند.
این صنعت بسیار بزرگ است، بطوری که سالیانه در حدود ۱۵۰ تریلیون دلار بین بانکهای بینالمللی منتقل می شود. با این حال، بیشتر این نقل و انتقالات بینالمللی از طریق یک نهاد متمرکز به نام سوئیفت انجام می شود. در واقع میتوانیم ریپل را رقیبی هم برای سوئیفت بدانیم.
انجام انتقالات از طریق سوئیفت گاهی ممکن است چند روز طول بکشد. به خصوص اگر ارزی که قرار است انتقال داده شود، جزء ارزهای رایج و محبوب نباشد، مدت زمان انتقال آن بیشتر میشود.
سوئیفت همچنین نیاز به یک سری بانکهای واسط دارد که کمک کنند فرستنده و گیرنده بتوانند به شبکه سوئیفت متصل شوند. هرشخص ثالثی که در این انتقال پول نقش داشته باشد، کارمزد خودش را میگیرد. به همین دلیل است که ارسال پول از کشوری به کشور دیگر از طریق این سیستم هزینه زیادی دارد.
اما ریپل از تکنولوژی توزیع شدهای استفاده میکند که این امکان را فراهم میکند که اشخاص ثالث حذف شده و معاملات بین دو بانک انجام شود.
این نکته را به یاد داشته باشید که بانکها برای استفاده از شبکه ریپل، نیاز به استفاده از ارز دیجیتال XRP ندارند هر چند که این ارز هم میتواند توسط بانکهایی که از تکنولوژی ریپل استفاده میکنند، بکار برده شود و شرکت ریپل به بانکها توصیه میکند که برای افزایش سرعت تراکنشها از XRP استفاده کنند.
دانستن این نکته مهم است که اگرچه پروتکل ریپل صنعت بانکداری را هدف قرار داده است اما میتواند توسط دو شخص نیز برای انتقال وجه بین آنها توسط کیفپولهایی که از XRP پشتیبانی میکنند، انجام شود.
بنابراین، اکنون که یک دید کلی نسبت به ریپل و XRP داریم، باید برویم سراغ سمت دیگر مبارزه، یعنی استلار!
استلار
استلار با نام قدیمی استلار لومنز، دو سال بعد از ریپل یعنی در سال ۲۰۱۴ توسط یکی از بنیانگذاران اصلی ریپل، یعنی جد مککالب، ایجاد شد. جدمکالب از موسسان اصلی ریپل بود که به دلیل اختلافات داخلی، ریپل را ترک کرد.
ارز دیجیتال استفاده شده در استلار لومن (Lumen) است. همانطور که در مورد ریپل گفتیم بین ریپل و XRP تفاوت وجود دارد؛ در مورد استلار نیز این چنین است؛ یعنی بین استلار و لومن تفاوت وجود دارد.
استلار تکنولوژیای ست که امکان ارسال و دریافت داراییها با سرعت بالا و کارمزد پایین را فراهم میکند. استلار نیز برای پردازش پرداختهایش از یک دفتر کل توزیع شده استفاده میکند و کدهای برنامهنویسی آن بسیار شبیه به ریپل است.
لومن ارز دیجیتالی است که توسط تکنولوژی استلار پشتیبانی میشود و واحد اختصاری آن XLM است.
لومن از زمان ایجادش تاکنون عملکرد بسیار خوبی داشته است و در حال حاضر نیز در بین ۱۰ ارز دیجیتال برتر از نظر حجم سرمایه موجود در آن، قرار دارد.
اگرچه استلار نیز میتواند توسط بانکها مورد استفاده قرار گیرد، اما پروتکل آن در اصل برای استفاده کاربران معمولی طراحی شده است.
در واقع ایده اصلی آن این است که با استفاده از استلار، همه شهروندان و نهادهای سراسر دنیا (حتی کشورهای فقیر و جهان سوم) بتوانند پول را در سطح بینالمللی، بدون هیچ کارمزدی و در چند ثانیه جابجا کنند.
یک مثال ساده از اینکه چگونه یک فرد میتواند از شبکه استلار استفاده کند را باهم بررسی میکنیم:
۱- علی در ایران است و میخواهد برای محمد که در ترکیه قرار دارد، هزینه لباسهایش را پرداخت کند.
۲- برای این علی باید از سیستم سنتی بانکی استفاده کند که فرایندی بسیار کند و پیچیده است. اما به جای بانک علی میتواند از شبکه استلار استفاده کند.
۳- بانک علی در ایران به شبکه استلار متصل است. بانک محمد هم در ترکیه به شبکه استلار متصل است. این بانکها در شبکه استلار انچر (anchor) نام دارند.
۴- علی ریال ایران را از طریق استلار انتقال میدهد. ریال ایران به سرعت به لومن (ارز دیجیتال استلار) تبدیل شده و سپس از لومنز به سرعت به لیر تبدیل خواهد شد. با اینکه بانک در انتقال دخیل است اما فرایند کار کاملا غیرمتمرکز و بدون واسطه خواهد بود.
۴- این تراکنش در عرض چند ثانیه و با کارمزد تقریبا نزدیک به صفر انجام خواهد شد.
پروتکل استلار همچنین میتواند واحدهای پول دو کشور را بطور مستقیم، به هم تبدیل کند. فقط لازمه آن این است که شبکه استلار به اندازه کافی فعال باشد و تعداد کاربران آن زیاد باشد. اما اگر این شرایط فراهم نبود، میتوان از لومن (XLM) به عنوان پلی میان واحد پول دو کشور استفاده کرده و آنها را تبدیل به هم کرد.
به دلیل شباهتهای زیاد این دو پروژه برخی از مردم فکر میکنند، استلار فورکی از ریپل است؛ در صورتی که چنین نیست.
با داشتن یک دید کلی از هر دو پروژه ریپل و استلار مقایسه بین آنها را آغاز میکنیم.
شباهتهای کلیدی
قبل از اینکه شباهتها و تفاوتهای این دو پروژه را بررسی کنیم، باید ابتدا بفهمیم چرا میگویند این دو پروژه مشابه هم هستند. جوابی که میتوان به این سوال داد این است که کدهای هر دو بلاک چین استلار و ریپل تا حد بسیار زیادی شبیه به هم هستند.
استخراج و ماینری در کار نیست
در ابتدا میتوان گفت برخلاف بیت کوین، که در آن افراد مختلف میتوانند از توان محاسباتی خود برای کمک به تایید تراکنشها استفاده کنند، نه استلار و نه ریپل از ماینرها استفاده نمیکنند.
در بیت کوین، هرکسی میتواند از توان محاسباتی خود برای تایید تراکنشها استفاده کند یا به اصطلاح ماین کند. هر کامپیوتری که مستقیما به شبکه بیت کوین متصل میشود، یک نود نامیده میشود و این نودها در کنار هم به کار کردن شبکه بیت کوین کمک میکنند. به همین دلیل است که میتوان گفت شبکه بیت کوین تا حد زیادی غیرمتمرکز است.
تایید تراکنشها توسط افراد خاص
اگرچه استلار و ریپل نیز ادعای غیرمتمرکز بودن دارند، اما افراد عادی قادر به راه اندازی نودهای (nodes) شبکههای این دو پروژه نیستند.
در حال حاضر توسعهدهندگان استلار و ریپل، نودهای خود را با استفاده از سرورهای متعددی راه اندازی کردهاند. همچنین بانکها و نهادهایی که تصمیم بگیرند از شبکه استلار یا ریپل برای خدمات پرداختی خود استفاده کنند نیز میتوانند نودهای شبکه این دو پروژه را راهاندازی کنند.
مزیت نودهای مخصوص این است که پردازش تراکنشها تنها چند ثانیه طول میکشد و کارمزدهای آن بطور معمول کمتر از یک سنت است، یعنی تقریبا رایگان!
دفتر کل توزیع شده
دومین شباهت کلیدی استلار و ریپل این است که هر دو از فناوری دفتر کل توزیع شده (DLT) برای بررسی جابجاییهای مالی خود استفاده میکنند. بلاک چین هم نوعی دفترکل توزیع شده است.
کارمزد
کارمزد در هر دو پروتکل با کم شدن بخشی از یک سکه آنها، برای مثال 0.0001XRP یا 0.0001XLM گرفته میشود.
توزیع سکهها
یک شباهت دیگر در مورد استلار و ریپل این است که عرضه سکهها در هر دو پروژه شفافیت زیادی ندارد و توسط بنیانگذاران و جامعه کوچک آن کنترل میشود. برخلاف بیت کوین، که در آن سکههای جدید به تدریج توسط افراد شرکت کننده به عنوان ماینر شبکه آن ایجاد میشود تا به مقدار حداکثری که از ابتدا برای آن تعریف شده (۲۱ میلیون بیت کوین) برسد، استلار و ریپل میتوانند حجم سکههای در گردش خود را هر زمانی که بخواهند تغییر دهند.
البته توجه داشته باشید که میان عرضه سکه و سکههای در گردش تفاوتهایی وجود دارد.
برای مثال، کل سکههای XRP که قرار است ریپل ایجاد کند، ۱۰۰ میلیارد است، این بدین معناست که بیشترین مقدار سکههای عرضه شده در نهایت به این عدد میرسد. اما سکههای در گردش در حال حاضر در حدود ۴۰ میلیارد است که تیم ریپل ۶۰ میلیارد آن را نزد خود نگه داشته است و با یک برنامه نسبتا مشخص آن را عرضه میکند.
به این دلایل است که بسیاری از طرفداران ارزهای دیجیتال هیچ کدام از دو پروژه ریپل و استلار را دوست ندارند، چون فکر میکنند این دو پروژه بیش از حد متمرکز هستند.
به صورت خلاصه شباهتهایی که تا الان برای این دو پروژه گفتیم را باهم مرور میکنیم:
حالا که شباهتهای اساسی استلار و ریپل را باهم بررسی کردیم باید به سراغ تفاوتهای این دو پروژه برویم.
تفاوتهای کلیدی
برای بررسی تفاوتهای پروژه میتوانیم از ابتدای راهاندازی استلار شروع کنیم. از اینکه اصلا چرا جد مککالب پروژه ریپل را رها کرد و استلار را ایجاد کرد.
هدف
مک کالب بارها عنوان کرده که هدف او کمک به افرادی است که در کشورهایی زندگی میکنند که از خدمات بانکی محرومند.
این دقیقا یکی از موضوعاتی است که این دو پروژه را کاملا از هم جدا میکند. هدف استلار کمک به افراد محروم از خدمات بانکی است در حالی که ریپل، بانکها و موسسات ارائه دهنده پرداختهای برون مرزی با سرمایههای چند تریلیون دلاری را هدف قرار داده است. هر دو هدف جالب هستند.
مکانیسم اجماع و توزیع
تفاوت کلیدی بعدی مکانیسم توافق جمعی آنها است. مکانیسم توافق جمعی تکنولوژیای است که تراکنشها را بدون نیاز به یک شخص سوم که در سیستم مالی سنتی بانک است، ارزیابی و تایید میکند. انواع مختلفی از مدلهای توافق جمعی وجود دارد که مهمترین آنها اثبات انجام کار (PoW) و اثبات دارایی (PoS) است.
با این حال، استلار و ریپل هیچ کدام از این دو مدل توافق جمعی معروف استفاده نمیکنند. استلار از مدلی به نام «پروتکل اجماع استلار» استفاده میکند و ریپل از مدل به نام «اثبات درستی».
اگرچه هم توسعهدهندگان استلار و هم ریپل هر زمانی که بخواهند سکه های خود را عرضه میکنند، اما تفاوتهایی در نحوه عرضه آنها وجود دارد. تیم استلار به صورت رسمی اعلام کرده است هر سال ۱ درصد تورم به کل سرمایه سکههای لومن خود اضافه میکنند که این روش آنها چیزی شبیه به پول واقعی جهان است.
به عنوان مثال، زمانی که سازمان فدرال آمریکا دلار بیشتری چاپ کند، تورم ایجاد کرده است.
از سوی دیگر، سکه XRP تورم منفی دارد. دلیل آن این است که آنها از ابتدا تصمیم گرفتند کارمزد تراکنشهای خود را بسوزانند. بنابراین حجم سکههای در گردش آن به مرور زمان کاهش خواهد یافت.
وقتی در دنیای ارزهای دیجیتال میگویند بخشی از سکههای پروژهای سوزانده میشود به این معناست که سکههایی که قرار است سوزانده شوند را به آدرس کیف پولی که هیچ وقت در دسترس نبوده و درنتیجه قابل خرج کردن نباشد، ارسال میکنند.
در نبرد میان استلار و ریپل، بسیاری از مردم فکر میکنند که ریپل بسیار متمرکزتر از استلار است. زمانی که مککالب پروژه ریپل را با هدف راهاندازی استلار رها کرد، تیم ریپل، سکههای XRP که متعلق به او بود را فریز کردند. اگر چه این مسئله بعدها حل شد، اما این اتفاق نشان میدهد که تیم ریپل کنترل بسیار زیادی بر روی داراییهای افراد دارند.
به همین دلیل بسیاری از مردم استلار را به ریپل ترجیح میدهند.
ایجاد کیف پول
یکی از تفاوتهای اساسی ریپل با استلار و همچنین سایر پروژهها در نحوه ساخت کیفپول است.
در کیفپولهای ریپل، کاربران حتما باید ۲۰ واحد XRP برای ذخیره اطلاعات کیفپول داشته باشند. به همین دلیل است که در مورد ریپل باید بیشتر از سایر ارزها دقت کرد که کیف پول مناسبی را انتخاب کنیم. زیرا در صورتی که بخواهیم کیف پول خود را عوض کنیم و XRP های خود را در کیف پول دیگری ذخیره کنیم، باید به ازای هر کیف پول جدید و آدرس جدیدی که برایمان ایجاد میشود، ۲۰ واحد XRP پرداخت کنیم.
اما در مورد استلار چنین نیست.
هرچند ساخت کیف پول در استلار نیز کارمزد دارد و مانند بیت کوین و بسیاری از ارزهای دیجیتال دیگر رایگان نیست، اما کارمزد آن در مقایسه با ریپل خیلی کمتر است. این کارمزد ناچیز برای این تعبیه شده که از ایجاد تعداد زیادی آدرس جلوگیری شود. مقدار کارمزد در ساخت کیف پول استلار ۱ لومن (Lumen) است.
تیم
اکنون که شباهتها و تفاوتهای اساسی این دو پروژه را میدانیم، نگاهی به تیمی که پشت این دو پروژه قرار دارند، میاندازیم:
پروژه استلار توسط بنیانگذاران اولیه آن یعنی جد مککالب و جویس کیم، اداره می شود. مککالب فرد بسیار باتجربه و متخصصی در زمینه تکنولوژیهای اینترنتی است و پروژههای بسیاری را در این زمینه راهاندازی کرده است. او کار خود در این زمینه را با پروژه eDonkey آغاز کرد که یکی از اولین پلتفرمهای اشتراکگذاری همتا به همتا برای موسیقی بود.
پس از آن، مککالب یکی از اولین صرافیهای ارز دیجیتال به نام امتی گاکس را تاسیس کرد که زمانی ۷۰ درصد از کل تراکنشهای بیت کوین در این صرافی انجام میشد. پس از اینکه او این صرافی را فروخت، ریپل را تاسیس کرد.
پروژه ریپل و سکه آن XRP توسط یک شرکت مادر به نام ریپللبز (Ripple Labs) اداره میشود. دفتر مرکزی آنها در سانفرانسیسکو قرار داشته و بیش از ۱۵۰ کارمند دارد.
مدیرعامل ریپل، براد گارلینگهوس، فرد بسیار باتجربه ایست که سابقه فعالیت در شرکتهای بزرگی همچون AOL و یاهو را در کارنامه خود دارد.
با تمام موارد گفته شده در مورد تیم این دو پروژه، در نهایت میتوان گفت هر دو پروژه تیم بسیار قویای دارند.
اما ریپللبز شرکت بسیار بزرگتری در مقایسه با استلار است. آنها همچنین تیم بسیاری بزرگتری داشته و سرمایهگذارهای خصوصی زیادی نیز دارند. اما وجود تمام ین مسائل نتوانسته استلار را از تبدیل شدن به یکی از ده پروژه برتر از نظر مارکتکپ بازدارد.
برای اینکه دید بهتری نسبت به پتانسیلهای این دو پروژه داشته باشیم، لازم است نگاهی به عملکردی که هرکدام تاکنون داشتهاند، بیندازیم:
موقعیت فعلی بازار
لومن در حال حاضر یک سکه با حجم سرمایه دو و نیم میلیارد دلاری است که در دسامبر ۲۰۱۷ حجم سرمایه آن به ۱۳ میلیارد دلار رسید. یکی از مهمترین اتفاقات در مورد استلار اعلام همکاری آن با آیبیام (IBM) بوده است.
این همکاری بطور رسمی در ماه مارس ۲۰۱۸ اعلام شد. اگر استلار لومنز بتواند همکاریهای موثر دیگری مانند IBM اعلام کند، شانس زیادی برای اینکه ارزشش افزایش یابد، خواهد داشت.
ریپل که هم قدمت بیشتری نسبت به استلار داشته و هم از نظر وسعت شرکت پشتیبان آن، بسیار بزرگتر از استلار است، همکاریهای متعدد و بسیار مهمی تاکنون اعلام کرده است که از جمله میتوان به همکاری با بیش از ۱۰۰ بانک مختلف مانند UBS و Santander اشاره کرد.
مهمترین عاملی که میتواند منجر به افزایش ارزش XRP شود، استفاده بیشتر بانکها از آن برای نقل و انتقالات برون مرزی است. به علاوه اینکه استفاده از XRP در بسیاری از محصولاتی که ریپل ارائه کرده ضروری نیست، فقط به عنوان یک گزینه با مزایای بیشتری از جمله کارمزد پایینتر، در اختیار است.
یکی از دلایلی که تاکنون برای عدم استفاده از XRP توسط بانکها مطرح شده، نوسانات قیمتی آن است.
نتیجهگیری
تمام شباهتها و تفاوتهای اساسی ریپل و استلار را در این مقاله باهم بررسی کردیم. اما شاید بتوان کل این مقاله را در یک جمله خلاصه کرد اگرچه این دو پروژه تکنولوژیهای مشابهی دارند اما هدف و برنامههای آنها کاملا باهم فرق دارد. اما سوالی که پیش میاد این است که کدام پروژه بهتر است و بیشتر در آینده رشد میکند؟
اگر نگاهی به نمودارهای قیمتی هر دو سکه بیندازیم، میفهمیم الگوی تغییرات قیمتی آنها در گذر زمان تقریبا مشابه بوده است. این میتواند به این معنا باشد که سرمایهگذاران غالبا در همه زمانها تصمیم گرفتهاند بر روی هر دو پروژه همزمان سرمایهگذاری کنند، زیرا در نهایت نتوانستند تصمیم بگیرند کدام بهتر است.