اگر در بازارهای مالی فعالیت میکنید یا مباحث مربوط به تحلیل این بازارها برایتان جذاب است، احتمالاً درباره بازه زمانی یا تایم فریم (Time frame) شنیدهاید یا عبارتهایی مانند «نمودار یکساعته»، «چهارساعته»، «روزانه» و «هفتگی» به گوشتان خورده است. بدون اغراق میتوان گفت یادگیری بازه زمانی یکی از اولین و مهمترین درسهای تحلیل تکنیکال است. در این مقاله، ابتدا بازه زمانی یا همان تایم فریم را تعریف میکنیم و سپس توضیح میدهیم که چگونه میتوان با انتخاب تایم فریم مناسب و بررسی صحیح آنها، ریسک معاملات را کاهش داد.
تایم فریم چیست؟
تایم فریم یا دوره تناوب قیمت به مدت زمانی اشاره دارد که طی آن یک میله قیمت (Price Bar) یا یک کندل (Candle) در نمودار تشکیل میشود. این بازه بسته به میزان دادههای موجود، ممکن است از یک ثانیه تا یک سال و حتی بزرگتر باشد. مثلاً اگر تایم فریم ما ۵ دقیقه باشد، هر میله قیمت، نشاندهنده تغییرات قیمت در ۵ دقیقه است. برای درک بهتر این مفهوم، تصویر زیر را ببینید:
در تصویر بالا نمودار قیمت بیت کوین در مقابل دلار را میبینیم. همانطور که مشاهده میکنید، بازه زمانی یا همان تایم فریم روی ۱ ساعت قرار دارد (۱). این یعنی هر کدام از کندلها (میلههای قرمز و سبز) تغییرات قیمت در یک ساعت را نشان میدهند. همچنین میتوانید در تصویر فوق ببینید که ۱۲ دقیقه و ۸ ثانیه، تا بستهشدن آخرین کندل باقی مانده است (۲).
تایم فریم در واقع یک برش یا بخشی از زمان است که تحلیلگر برای بررسی و تحلیل رفتار یک بازار یا یک ارز انتخاب میکند. بهطور کلی، یک تایم فریم دو چیز را برای معاملهگر مشخص میکند:
- میزان ریسک در معامله
- مدت زمانی که طول میکشد تا نتیجه تحلیل و معامله یک معاملهگر مشخص شود.
مثلاً اگر یک معاملهگر از تایم فریم هفتگی استفاده کند، ریسک بسیار کمتری متحمل میشود، اما برای کسب سود و رسیدن به هدف باید چند هفته تا چند ماه منتظر بماند.
در مقابل، اگر معاملهگر در تایم فریم ۱ دقیقهای تحلیل و معامله انجام دهد، نتیجه معامله در چند دقیقه مشخص خواهد شد، اما این کار ریسک بسیار زیادی دارد و خیلی کم پیش میآید که یک معاملهگر در تایم فریم ۱ دقیقهای تحلیل کند.
تایم فریمها علاوه بر اینکه ابزاری برای تأیید روند هستند، برای شناسایی سطوح حیاتی بسیار مفید و کاربردی هستند. مقاومتی که بیش از یک سال در نمودار روزانه مشاهده میشود، بسیار مهمتر از سطح حمایت در نمودار ۵ دقیقهای است که فقط برای چند ساعت اعتبار دارد.
اگر بهصورت روزانه و مداوم معامله میکنید، نظارت بر حرکات قیمت در تایم فریمهای مختلف همیشه مفید خواهد بود، زیرا در این صورت متوجه همخوانی و همنشینی آن در بازههای زمانی مختلف خواهید شد.
گاهی اوقات موقعیت مناسب ورود به معامله را در یک بازه زمانی کوچک، برای مثال در تایم فریم ۵ دقیقه مشاهده میکنید، اما با مراجعه به بازههای زمانی بزرگتر متوجه میشوید که روند قیمت در نمودارهای روزانه و یکساعته در جهت مخالف است.
معاملهگری را میتوان موفق دانست که در جهت افزایش تعداد پیروزیها تلاش میکند. همچنین در یک سطح بالاتر، میتوان گفت که معاملهگری تماماً بازی مدیریت ریسک است. انجام معاملات با استفاده از چندین بازه زمانی هر دو مورد را در خود دارد، زیرا اولاً به شما این اطمینان را میدهد که گزینههایی با احتمال برد بیشتر را انتخاب کنید، در عین حال شما را از معاملات بیهوده و در خلاف مسیر بازار دور میکند.
یکی از نکات مهمی که باید در نظر داشت، این است که برای معامله در تایم فریمهای پایین (مثل دقیقهای) باید قدرت و سرعت تصمیمگیری بالاتری داشته باشید، در مقابل در تایم فریمهای بالاتر فرصت بیشتری برای دیدن جزئیات دارید. نکته دیگر رعایت تناسب بین حرکت در تایم فریمها و تطابق انتظارات از حرکات در هر تایم فریم است. طبیعتاً توان حرکتی قیمت در تایم فریم یک دقیقه با روزانه متفاوت خواهد بود.
چرا استفاده از چندین تایم فریم ضرورت دارد؟
به چند دلیل عمده، استفاده از چند تایم فریم و بررسی مداوم آنها ضرورت دارد. این چند دلیل عبارتاند از:
دریافت تأییدیه
گفتیم که معاملهگریِ موفق با افزایش میزان پیروزی معاملات و کاهش ریسک آنها مرتبط است. بنابراین عاقلانه است که قبل از ورود به هر معامله نسبت ریسک به پاداش (Risk/Reward) آنها را بسنجید. در واقع هدف نهایی، تعدد و غلبهی میانگین معاملات سوددِه نسبت به معاملات ضرردِه است.
یکی از راههای افزایش شانس برد معاملات، تأیید استراتژی معاملاتی در کنار حرکات قیمت در چندین بازه زمانی مختلف است. برای مثال، اگر در تایم فریم ۱۵ دقیقهای یک موقعیت خرید را مشاهده میکنید، اما در تایم فریم بالاتر روند غالب نزولی تشخیص داده شده است، احتمال برد معامله شما کمتر شده و در مقابل به ریسک آن افزوده خواهد شد. به نمودار زیر که روی تایم فریم ۱۵ دقیقهای قرار دارد توجه کنید:
در نمودار بالا بهطور واضح روند نزولی قیمت را مشاهده میکنیم. سقف و کفهای جدید بهمراتب از سقف و کفهای پیشین خود پایینتر هستند. همچنین آخرین حرکت نزولی قیمت با حجم زیاد همراه بوده است. با توجه به حجم کم معاملات در فاز تحکیم، میتوان ادامه روند نزولی را هم متوجه شد. برای بسیاری از معاملهگران این یک فرصت عالی برای ورود به معامله فروش (Short – سودبردن از کاهش قیمت) است. اما اگر به یک بازه زمانی بالاتر مانند تایم فریم هفتگی مراجعه کنیم شاید نظرمان تغییر کند.
با توجه به نمودار میبینیم که قیمت طی چندین سال در روند صعودی بسیار قوی حرکت کرده است. مؤسساتی مانند صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، صندوقهای پوشش ریسک و شرکتهای مدیریت دارایی هر ماه در حال خرید سهام این شرکت هستند. حال با توجه به این دیدگاه آیا واقعاً حاضر به ورود به معامله فروش هستید؟ اگر سرمایهگذار کوتاهمدت باشید، شاید، اما اگر قصد سرمایهگذاری بلندمدت را داشته باشید، با توجه به تایم فریم هفتگی نباید انتظار کاهش قیمت را داشت. بنابراین، در تایم فریمهای بالا دنبالکردن موقعیتهای خرید در این دارایی کاری عقلانی و محتاطانهتر خواهد بود. این موضوع ممکن است واضح به نظر برسد، اما اگر به گذشته برگردیم و به تاریخچه معاملات خود نگاه کنیم، آیا حرکات قیمت را در چندین بازه زمانی مختلف تأیید کردهایم؟ اگر اینطور نیست، به برخی از معاملات شکست خورده خود بازگردید و ببینید که آیا در آنها با روند مبارزه کردهاید یا خیر.
دریافت دید متفاوت
گاهی اوقات معاملهگر آنقدر در یک تایم فریم زمانی و نوسانات آن غرق میشود که دیگر فراموش میکند نمودار در یک بازه زمانی دیگر چه شکلی خواهد بود. بنابراین ممکن است تمام وقت به نمودار ۵ دقیقهای خیره شده و متوجه معکوسشدن روند در یک بازه زمانی بزرگتر نشود.
چیزی که در یک نمودار با تایم فریم ساعتی روند صعودی به نظر میرسد، ممکن است در تایم فریم روزانه ادامه یک روند نزولی بلندمدت باشد.
بعضی اوقات نگاهکردن به چندین تایم فریم تعصب معاملهگر را نسبت به یکی از آنها کاملاً تغییر خواهد داد. ممکن است معاملهگری بهدنبال نقطهی ورود به معامله خرید باشد، اما بررسی یک تایم فریم متفاوت نظر او را به موقعیت فروش سوق دهد.
فرصتدادن به معاملات
شاید راجع به اصل پارتو (Pareto Principle) یا قانون ۸۰/۲۰ و یا قانون اقلیتهای حیاتی شنیده باشید. این قانون جالب یک اصل جهان شمول است و بهصورت کلی بیان میکند که «۸۰٪ اثرات هرکاری، تنها از ۲۰٪ علل آن کار ناشی می شوند.» برای مثال، در بازاریابی طبق این اصل میتوان گفت تنها ۲۰ درصد از مشتریان شما ۸۰ درصد سودتان را رقم میزنند.
در معاملات نیز میتوان به اصل پارتو استناد کرد. تقریباً ۸۰٪ سود از ۲۰٪ معاملات ناشی میشود. اگر به وضعیت معاملات خود در طول یک سال نگاه کنیم، متوجه میشویم چیزی که سود یا زیان اصلی ما را مشخص میکند اندک معاملات مهمی هستند که در طول یک سال انجام دادهایم. شناسایی این معاملات مهم که در واقع ۲۰ درصد از معاملات هستند برای معاملهگری میتواند حیاتی باشد. این موضوع زیر شاخهای از مباحث مدیریت سرمایه و ریسک است.
استفاده از چندین بازهی زمانی یک روش عالی برای شناسایی معاملات برنده ۲۰ درصدی است. گاهی اوقات ممکن است یک موقعیت در بازه زمانی مثلاً ۱ یا ۵ دقیقه تا بازههای زمانی بزرگتر نیز ادامهدار شود. شکست یک مقاومت در نمودار ۵ دقیقهای ممکن است به شکست مقاومت در نمودار یک ساعته تبدیل شود و در نهایت در نمودار روزانه شاهد شکست باشیم. هرچه این بازههای زمانی به صورت زنجیروار طولانیتر و بزرگتر شود، طبیعتاً سود معاملات نیز بیشتر خواهد شد، چراکه شکستهشدن یک سطح روزانه از نمونه مشابه آن در تایم فریمهای بین روزی (مثل ساعتی) اهمیت بالاتری خواهد داشت.
در این شرایط شما حتی زودتر از معاملهگرانی که با پیروی از روند معاملات خود را آغاز میکنند، وارد بازار شدهاید. بنابراین این معاملات که بیشترین سود سالیانه شما را رقم میزنند، این فرصت را به شما خواهند داد که حتی بیشتر از این افراد در معاملات باقی بمانید.
شناسایی سطوح حیاتی
شاید شما در نمودار قیمت یک دارایی در تایم فریم ۵ دقیقه، یک سطح را که بارها نقش حمایت برای قیمت ایفا کرده است، پیدا کنید. با مراجعه به تایم فریمهای بالاتر میتوانید اهمیت این سطح را بسنجید و دریابید که آیا این سطح یک محل کلیدی است یا تنها یک سطح کوتاهمدت است.
سطوح حمایت و مقاومت در قیمت، با خریدوفروش مکرر معاملهگران در این سطوح شکل میگیرد. در واقع در بیشتر اوقات این مؤسسات مالی بزرگ هستند که در حال انباشت یا تسویهکردن موقعیتهای خود در این سطوح هستند. تفاوت بین یک سطح حمایتی در نمودار ۵ دقیقهای با سطحی مشابه در نمودار هفتگی واضح خواهد بود.
تصویر زیر نمودار قیمت یک دارایی در بازه ۵ دقیقه را نشان میدهد. در قیمت ۱۷۷ دلار شاهد یک سطح مقاومتی مهم در قیمت هستیم.
با توجه به نمودار روزانه همان دارایی، دیگر این مقاومت سطح مهمی به نظر نمیرسد.
نحوهی استفاده از بازههای زمانی مختلف برای تصمیمگیری
بیایید با یک مثال شروع کنیم. با توجه به حرکات قیمت در نمودار ۵ دقیقهای زیر در سهام شرکت اپل، متوجه تقابل بین خریداران و فروشندگان خواهید شد.
خریداران در تلاش برای هدایت قیمت به خارج از کانال هستند، اما حجم معاملات این حرکت را تأیید نمیکند. به حمایت مهم ۲۰۰ دلاری نگاه کنید، هر بازگشتی به این سطح با حجم کم همراه بوده است. یک معاملهگر تازهکار ممکن است در شکستهای جعلی و نامعتبر قیمت در بالای ۲۰۶ دلار یا در بالای حمایت ۲۰۰ دلاری وارد بازار شود.
با این حال نمای بزرگتر قیمت را مشاهده نکردهایم. اصل مهم بهکارگیری تایم فریمهای کوچک در بستر حرکات بلندمدت قیمت است. با انجام این کار، با اطمینان بیشتری به معاملات وارد میشویم. حتی مشاهده تایم فریم یکساعته نیز دیدگاه دیگری به ما خواهد داد، به نمودار زیر توجه کنید.
شکستهای جعلی قیمت، در این تایم فریم مفهوم دیگری پیدا میکنند. با اینکه تکانههای اولیه در حال نقضشدن هستند، قیمت همچنان در حال ساختن سقف و کفهای بالاتر (پیکانهای سبز و قرمز) است، به این معنی که روند صعودی هنوز دست نخورده است.
در نمودار روزانه قیمت میبینیم که قیمت سهام اپل طی کل سال ۲۰۱۹ در یک روند صعودی قرار داشته است. اگرچه این روند قویترین روند صعودی نیست، اما در صورت ورود به معاملاتی که در خلاف روند هستند، احتمالات به نفع شما بازی نخواهند کرد.
بهترین تایم فریم برای معامله کدام است؟
انتخاب اشتباه تایم فریم یکی از دلایلی است که معاملهگران تازهوارد به بازارهای مالی مثل بازار ارزهای دیجیتال عملکرد مناسبی مطابق انتظارات خود ندارند. این دسته در رویای ثروت یکشبه، شروع میکنند به معامله در بازههای زمانی کوچکی مانند ۵ دقیقهای و پس از شکستهای متوالی در آخر تسلیم میشوند.
آسانترین راه برای تشخیص تایم فریم مناسب این است که درک کنید چه نوع معاملهگری هستید و شخصیت معاملاتی شما چگونه است.
مثلاً شاید یک معاملهگر با نمودارهای یکساعته راحتتر بتواند تحلیل و معامله کند. در طرف مقابل، بازه یکساعته برای معاملهگر دیگری هرگز انتخاب مناسبی نیست. این روش برای او خیلی آهسته بوده و احتمالاً قبل از اینکه وارد معاملهای شود، از فرط بیحوصلگی آشفته خواهد شد. ترجیح او نمودار ۱۰ دقیقهای است، زیرا زمان کافی (اما نه خیلی زیاد) برای تصمیمگیری بر اساس استراتژی خود خواهد داشت. شخص دیگری ممکن است فکر کند چگونه برخی در یک نمودار یکساعته معامله میکنند، زیرا به نظر او حرکات قیمت خیلی سریع است! این فرد تنها در نمودارهای روزانه، هفتگی و ماهانه معامله میکند.
آزمودن بازههای زمانی مختلف در ابتدای امر برای همه معاملهگران جدید امری طبیعی است و برای یافتن بازه زمانی مناسب به مدتی زمان نیاز داریم. برای درک بهتر انواع معاملات، بهطور کلی میتوان معاملات و معاملهگران را به چند دسته تقسیمبندی کرد:
معاملات اسکالپ (Scalp Trader)
معاملات در این روش طی چند ثانیه یا چند دقیقه صورت میگیرد. اسکالپینگ از پرسودترین روشهای معاملاتی است که وابسته به مهارتهای بسیار بالای معاملهگران است و زمان زیادی را از معاملهگر طلب میکند. معاملهگر با حجم زیاد در یک نقطه وارد بازار شده و به سرعت و در حد چند دقیقه از بازار خروج میکند. در کنار سود بالای این روش، طبیعتاً ریسک نیز بالا خواهد بود.
معاملات روزانه (Day Trading)
ورود و خروج به این نوع معاملات در طول یک یا چند روز معاملاتی انجام میشود. یک معاملهگر روزانه که بهدنبال سود سریع است است، ممکن است در یک ماه بیش از ده بار معامله انجام دهد. این نوع معاملهگر اغلب از تایم فریمهای ساعتی استفاده میکند.
معاملات مومنتوم (Momentum Trading) یا شتاب حرکت
در این نوع، معاملهگر شروع به خرید ارزهایی کرده که قیمت آنها در حال افزایش است و هنگامی که به نظر میرسد به اوج خود رسیدهاند، آنها را میفروشد. ریسک این مدل از معاملات، ورود زودهنگام و خروج دیرتر از بازار است. این نوع معاملات معمولاً از چند ساعت تا چند روز به طول میانجامد.
معاملات سوینگ (Swing Trading)
این نوع از معاملات روشی برای کسب سود در یک ارز یا سهام در کوتاهمدت و میانمدت طی بازه زمانی چند روز تا چند هفته است. بازه زمانی مدنظر در این معاملات از یک هفته به بالا است. شایان ذکر است در این معاملات تحلیل فاندامنتال هم جایگاه ویژهای دارد.
معاملات موقعیت (Position Trading)
در این نوع معاملات، فرد برای مدت طولانی (چندماهه یا حتی چندساله)، یک دارایی را خریداری میکند. معاملهگران از حرکات کوتاهمدت قیمت، بهمنظور نفع و سودآوری در بلندمدت چشمپوشی میکنند. تایم فریمهای هفتگی و ماهانه برای این نوع معاملات مناسب هستند.
هودل (HODL)
هودل بهمعنای خرید و نفروختن یک ارز دیجیتال (دارایی) است. موارد فوق اغلب بر روی تحلیل تکنیکال یا ترکیبی از تحلیل بنیادی و تکنیکال متمرکز شدهاند. این روش بیشتر به تحلیل بنیادی یا فاندامنتال تکیه میکند.
بهطور کلی میتوان گفت که اگر بهدنبال معامله سریع در روز هستید، میتوانید به نمودارهای ۵ دقیقهای (M5) نگاه کنید. این روش همان روش اسکالپ است. اگر قصد ورود به یک معامله و حفظ آن طی چند روز را دارید، بهتر است به تایم فریمهای ۱۵ دقیقهای ،۳۰ دقیقهای و یکساعته مراجعه کنید. چهارچوبهای زمانی بالاتر مثل چهار ساعته یا یک روزه و هفتگی برای سرمایهگذاریهای طولانیتر کاربردی خواهند بود.
بنابراین قبل از هر اقدامی در بازار مطمئن شوید که ابتدا میخواهید چه کاری انجام دهید، استراتژیهایی که انتخاب کردهاید چیست، حاضر به تحمل چه مقدار ریسک هستید و تا چه مدتی در یک معامله باقی خواهید ماند.
استراتژی تحلیل بازههای زمانی سهنمایی الدر (Elder)
استراتژی معاملاتی الکساندر الدر (Alexander Elder) که تحتعنوان «استراتژی سهنمایی الدر» نیز شناخته میشود، ترکیبی از چند اندیکاتور (یا اسیلاتور) با ابزارهای دنبالکنندهی روند و سه تایم فریم متفاوت بهمنظور بهینهکردن معاملات است. در واقع این سیستم، پاسخی به مشکل قابلاستفادهبودن تعدادی از اندیکاتورها در شرایط خاصی از بازار است. بهعنوان مثال، اندیکاتورهای پیرو روند فقط در روندها عملکرد خوبی دارند و در بازار خنثی (رِنج یا ساید)، سیگنالهای کاذب تولید میکنند یا اسیلاتورها در بازارهای خنثی بیشتر جوابگو هستند. به این دلیل است که شناسایی فازهای مختلف بازار از اهمیت زیادی برخوردار است.
همان طور که از نام این سیستم پیداست، در هر معامله سه نما اعمال خواهد شد. این سه نمای مورداستفاده در استراتژی الکساندر الدر را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
- نمای اول برای ایجاد دیدگاه کلان معاملاتی و شناسایی روند اصلی مورداستفاده قرار میگیرد.
- در نمای دوم از اندیکاتورها برای شناسایی اصلاحات قیمت در برابر روند اصلی استفاده میشود. در این نما معاملهگر به شناسایی الگوهای قیمتی میپردازد.
- نمای سوم برای زمانبندی ورود به معاملات با استفاده از شکستهای (Break Out) کوتاهمدت در جهت روند اصلی معاملات استفاده میشود. این نما بهصورت کلی برای پیداکردن نقاط ورود و خروج به معاملات (تریگر ورود و خروج) استفاده میشود.
قوانین معامله با استراتژی الکساندر الدر مبتنی بر تحلیل تایم فریمهای چندگانه است. تایم فریم اول با درجه بالاتر شروع میشود و متعاقباً در مراحل بعدی، وارد تایم فریمهای کوچکتر میشویم.
در ادامه، خصوصیات و قوانین اصلی موردنیاز این استراتژی را بررسی میکنیم.
طبق قوانین دکتر الکساندر اِلدر، نمای اول با یک بازه زمانی بزرگتر از زمانی که میخواهید در آن معامله کنید، شروع میشود. بهعنوان مثال، اگر چهارچوب زمانی دلخواه شما نمودار روزانه است، تحلیل در ابتدا با نگاهی به تایم فریم زمانی بالاتر مانند نمودار هفتگی آغاز میشود. در این تایم فریم با توجه به شاخصهای پیرو، روند اصلی قیمت شناسایی میشود. اگر این روند صعودی باشد، معاملهگر بهدنبال سیگنالهایی مبنی بر ورود به معاملات خرید خواهد بود. در مقابل، اگر این روند نزولی باشد، بهدنبال سیگنالهای فروش هستیم. با طیکردن این مراحل، معاملاتی را که در برخلاف روند اصلی هستند، کنار گذاشته خواهند شد.
بهعنوان مثال، اگر روند قیمت در تایم فریم هفتگی صعودی باشد، در تایم فریم دوم یعنی تایم فریم روزانه، ما بهکمک اسیلاتور یا ابزارهای دیگر، بهدنبال پیداکردن اصلاحات و نزول قیمت بهمنظور ورود به معاملات خرید خواهیم بود. بهعبارت دیگر باید بهدنبال پولبکها، یا آنطور که الدر میگوید، «امواج» باشیم. پیداکردن این نقاط به تریدر کمک خواهد کرد تا بهترین زمان برای ورود به معامله را شناسایی کند.
در سیستم معاملاتی الدر از نمای سوم بهمنظور زمانبندی بهتر ورود و خروج از معاملات استفاده میشود. بنابراین، در مثال بالا تایم فریم سوم چهارساعته خواهد بود. هنگامی که روند در نمای سوم با روند نمای اول در یک جهت بوده و همخوانی داشته باشد، این یک موقعیت بهینه برای ورود به معاملات خواهد بود. با استفاده از استاپ لاس شناور میتوان از شکست (Break Out) کوتاهمدت قیمت در جهت روند معاملاتی برای کاهش ریسک و بهینهکردن معاملات استفاده کرد.
استراتژی الدر همچنین از یک تکنیک برای متعادلکردن اطلاعات دریافتی از بازههای زمانی مختلف استفاده میکند. در این تکنیک، از یک ضریب بین ۴ الی ۶ برای طبقهبندی و چینش بازههای زمانی استفاده میشود. این ضریب به معاملهگر در تقسیم نمودار به واحدهای کوچکتر و پیداکردن سه تایم فریم موردنظر کمک میکند. روش به این صورت خواهد بود که ابتدا نمای بزرگتر (تایم فریم اول) را انتخاب کرده و با تقسیم آن به ضرایب ۴، ۵ یا ۶، دو تایم فریم دیگر به دست خواهد آمد.
بهعنوان مثال، اگر تایم فریم اول شما نمودار روزانه است، تایم فریم دوم با تقسیم آن به ضریب ۶ به دست میآید که نمودار ۴ ساعته خواهد بود. حال برای یافتن تایم فریم سوم، باید یک بار دیگر این کار را تکرار کنیم. بنابراین تایم فریم بعدی، بازه زمانی تقریباً ۴۵ دقیقه خواهد بود که برای سهولت آن را یکساعته انتخاب میکنیم. توجه داشته باشید که اگر بعد از خردکردن تایم فریمها، بازه زمانی دقیق به دست نیاید، بهعنوان یک قاعده کلی از نزدیکترین تایم فریم استفاده میکنیم. در جدول زیر، مجموعهای از این تایم فریمها آورده شده است.
دیدگاه زمانی معاملات | تایم فریم اول | تایم فریم دوم | تایم فریم سوم |
بلندمدت | هفتگی | روزانه | چهارساعته |
میانمدت | روزانه | چهارساعته | یکساعته |
کوتاهمدت | چهارساعته | یکساعته | ۱۵ دقیقه |
کلام آخر
در این مقاله، به اهمیت تجزیه و تحلیل بازارها در چندین بازه زمانی پرداختیم. حتی اگر توجه به این نکات شما را از چند معاملهی ضرردِه در سال دور کند، همچنان ارزشمند خواهد بود. بهطور خلاصه:
- موقعیتها و حرکات قیمت را در چارچوبهای زمانی کوتاهمدت، با بازههای زمانی بلندمدت مقایسه و تأیید کنید.
- خود را تنها به یک بازه زمانی محدود نکنید، این عمل پیشبینی شما را از آینده قیمت محدود خواهد کرد.
- برای بررسی سطوح حمایت و مقاومت بلندمدت، از چندین بازهی زمانی استفاده کنید. آگاهی از این سطوح میتواند به شما در شناسایی میزان حجم ورودی، هنگام حرکت قیمت در نزدیکی سطوح حیاتی کوتاهمدت کمک کند.
برای نگارش این مقاله، از مقالات دو وبسایت واریورتریدینگ و تریدینگ استراتژی گایدز، استفاده شده است.