تجارت یا سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال به نوعی جنگ روانی علیه خودشماست. معامله گران سهام اغلب می گویند که سرمایه گذاری در بازارهای سنتی نیازمند پرورش ذهنی فوق العاده بالاست. پرورش این است که وقتی بازار بی ثبات است، آنها چگونه خود را کنترل کنند. چگونه از تصمیم گیری احمقانه جلوگیری کنند و با استراتژی خود ادامه دهند.
اگر تجارت سنتی نیازمند نظم و پروش ذهنی باشد، تجارت ارزهای دیجیتال نیازمند به پایمردی و شکیبایی جدای ( = قهرمانان فیلم جنگ ستارگان) مانند است. بازار ارزهای دیجیتال بی ثبات تر از هر بازار دیگری است که جهان تاکنون به خود دیده. شما باید مانند یودا ( = شخصیت جنگ ستارگان) که در بالای کوهی در برابر باران شهاب از خود مراقبت میکرد، باشید.
من چندین سال بودن در این فضا را تجربه کردهام. اول به عنوان یک سرمایه گذار شروع کردم، اما کنجکاوی من بیشتر و بیشتر شد. من با یک شتاب دهنده برای فروش توکنها کار می کنم، و اخیرا به تیم پروژه ای که عاشقش هستم، پیوسته ام. تجربه ام باعث شده تا به درک درستی از بازار برسم.
خب، اصل موضوع این است که این بازار تقریبا به طور کامل یک بازار احساسی است و با احساسات جا به جا میشود و این نشان دهنده این است که همیشه بازار طبق منطق و عقل جلو نمی رود. در ارزهای دیجیتال، سرمایه گذاران کوچک و خرده نسبت به بازارهای دیگر بیشتر هستند. برای درک این موضوع که بازار ارزهای دیجیتال بسیار احساسی است، میتوانید نمودار قیمت بیت کوین را با نمودار جستجوی کلمه بیت کوین در کنار هم مقایسه کنید. نمودارها بسیار شبیه هستند، هر چه قیمتها بالاتر رفته اند میزان جستجوی گوگل هم بیشتر بوده است.
حجم جستجوی کلمه بیت کوین دقیقا قبل از افزایش قیمت شدید به اوج خود رسیده است.
در یک بازار احساس، حرکت قیمت هم احساسی است. برای پیروزی در یک بازار احساسی، شما باید احساسات خود را از معاملات حذف کنید.
دلیل این که من به شما این همه این را می گویم این است که شما بدانید همیشه مسئله این نیست که چه کاری انجام میدهید، بلکه این است که چه کاری انجام نمی دهید. زمانی که به شهامت و صبر نیاز دارید، دقیقا از آن خودداری میکنید. وقتی قیمت بیت کوین پایین میآید، و شما پایین آمدن ارزش داراییهای خود را میبینید حفظ آرامش سخت است. هنگامی که بازار خونین میشود، ممکن است حتی در صورتی که هیچ وقت قیمت بیت کوین به قبل باز نگردد تعجب کنید. من یک گوی جادو ندارم، اما می توانم با اعتماد به نفس معقولانه آن را به شکوه سابق خود برگردانم. این سه نکته اساسی را برای موفقیت در بازار ارزهای دیجیتال جدی بگیرید.
سعی نکنید کف دقیق قیمت را به دست بگیرید
اگر به اندازه کافی خوش شانس باشید، وقتی که بازار درگیر یک چرخش میشود، میتواند زمان خوبی برای افزایش موجودی سرمایه گذاری شما باشد. اصلاحات قیمت بازار یا همان «فروش برقآسای کریپتو». من تقریبا همیشه مقداری بیت کوین یا فیات را در مواقع سقوط شدید بازار نگه میدارم – اما وسواس من برای اقدام به خرید در کف روند نزولی، باعث شده تا من فرصتهای زیادی برای پیروزیهای بزرگی را از دست بدهم.
وقتی که قیمتها در حال کاهش هستند، شما منتظر توقف این سقوط یا همان کف روند نزولی هستید تا اقدام به خرید کنید. به دست آوردن دقیق ترین حالت کف نزولی به حدی دشوار است که سختی آن به مانند گرفتن یک چاقوی در حال سقوط است.
وقتی در تلاش برای یافتن دقیق کف قیمتی باشید، شانسهای زیادی را برای معاملات پرسود از دست میدهید. حساب اینکه چندبار برای ورود به یک معامله منتظر رسیدن به کف قیمت بودم، از دستم خارج شده است. در این انتظارهای بیش از اندازه، همیشه ضرر من بیشتر از سودم بوده است. گاهی اوقات، اگر در حال برنامه ریزی برای ورود به یک معامله هستید، به جای صبر کردن و یافتن کف دقیق قیمتی بهتر است در نزدیکی کف قیمت وارد معامله شوید.
هر چقدر شما تحلیل تکنیکال بهتری داشته باشید احتمالا کف قیمتی را درست تر اندازه گیری میکنید اما پیشبینی دقیق کف قیمت خیلی مهم نیست. در بازار ارزهای دیجیتال اکثریت افراد فعال سرمایه گذاران خرد و کوچک هستند. شما گرگ وال استریت نیستید و اگر فکر کردن بیش از اندازه را تمام کنید، ارز دیجیتال بیشتری خواهید داشت.
ارزهای دیجیتال خود را فدای دیگری نکنید
ارزهای دیجیتال خود را برای خرید آنهایی که در حال رشد قیمت هستند، نفروشید.
همه این کار را انجام داده اند. لازم نیست شرمنده باشید. این خاصیت انسان است. اکثریت ما حتی برای یک بار هم که شده در پایین ترین قیمت ارز دیجیتال خود را برای خرید یک ارز دیجیتال دیگر و به امید رشد قیمت آن فروخته ایم.
احساسی به نام FOMO یا همان ترس از دست دادن باعث میشود که فردی ارزهای دیجیتال خود را در قیمت پایین بفروشد و در ارز دیجیتال دیگری که در حال رشد قیمت است، سرمایه گذاری کند. ترس از دست دادن یک احساس بسیار رایج در بازار سهام و ارزهای دیجیتال است.
این موضوع را با یک مثال روشن برای شما شرح میدهم.
شما ارز دیجیتال XYZ را با قیمت ۰.۲۵ دلار خریداری کرده اید و از نظر خودتان این کار را معقولانه انجام داده اید. نمودار ها را مورد مطالعه قرار داده و آماده هستید. شما حتی سعی نکردید کف قیمتی را بررسی کنید، زیرا این یک سرمایه گذاری بلند مدت است، بنابراین شما با ورود مشکلی ندارید و کاملا آرامش خود را حفظ کرده اید.
دو هفته گذشته است، قیمت ارز دیجیتال XYZ هنوز ۰.۲۵ دلار است. سوالات شما درباره انتخابتان برای خرید این ارز آغاز میشود. آرام آرام ذهنتان به سمت تفکرات افراد مسن درباره مفهوم پول حرکت میکند. و هر چقدر قیمت دارایی شما به جای رفتن به کره ماه در کف زمین میماند، این تفکرات قوی تر میشوند.
دو هفته دیگر گذشت و حالا ارز دیجیتال XYZ با کمی کاهش قیمت به ۰.۲۰ دلار رسیده است. دوست شما، قلی که همین یک هفته پیش وارد دنیای کریپتو شده است، درباره یک ارز دیجیتال مزخرف به نام ABC و آینده آن با شما صحبت میکند. شما به او بابت انتخابش میخندید. سپس، قلی ارز دیجیتال ABC را میخرد و تنها ۶ ساعت پس از آن، قیمت این ارز دیجیتال به شدت و تا حدود ۷۰ درصد افزایش مییابد. حالا قلی خیال میکند که پادشاه ارزهای دیجیتال است و به شما پییشنهاد خرید ABC را میدهد.
در این لحظه سرنوشت ساز است که شما نکته اساسی را فراموش میکنید.
استراتژی شما این است: فریاد میزنید لعنت به این شانس
در تفکرات خودتان میگویید:
این بازار اصلا منطقی نیست وقتی احمقهایی مانند قلی در آن برنده هستند.
روز بعد، قیمت ارز دیجیتال مزخرف ABC حدود ۱۵۰ درصد افزایش مییابد. پنجره را باز میکنید و دوست دارید خودتان را از آن به بیرون پرتاب کنید زیرا دیدن اینکه احمقی مثل قلی چنین سودی را به دست آورده و شما با این همه تحقیق در ضرر هستید، شما را آزار میدهد. صرافی را باز میکنید و دکمه خداحافظی با XYZ را میزنید. تمام دارایی خود را میفروشید و ABC میخرید.
روز بعد قیمت XYZ حدود ۸۰۰ درصد افزایش مییابد. قلی شما را فرا می خواند و هیجان زده میگوید:
«تبریک میگم! قیمت XYZ فوق العاده رشد کرده، ارز ABC سقوط کرد باید به حرفت گوش میکردم و XYZ میخریدم.»
مثل این فرد نباشید.
تمام روز به نمودارها خیره نشوید
باور کنید یا نکنید، حقیقت این است که شما نمی توانید یک نمودار را مجبور کنید که بالا یا پایین برود.
به من اعتماد کنید، من این مسیر را قبلا رفته ام. وقتی در آغاز راه تجارت بودم، ساعت های بی شماری را در خیره شدن به نمودارها گذراندم. با نگاهی به گذشته، نمیتوانم خودم را گول بزنم. ساعات زیادی را به هدر دادم. مطمئنا، وقت زیادی را صرف یادگیری تکنیکها و اجرای آن در معاملاتم صرف کرده ام اما وقت زیادی هم صرف نگاه کردن بیهوده به صفحه مانیتور شده است.
من یادگرفتم که اکثر اشتباهاتم به دلیل گذراندن لحظاتی شبیه به این بوده است. در لحظاتی که فعالیتی نداشتم و تازه کار بودم، نیازی خیره شدن به نمودارها و داراییهایم نبود. این کار باعث میشد تا احساسی شوم و کارهای غیرمعقول انجام دهم.
گاهی اوقات بهترین کاری که می توانید انجام دهید، تنظیم Limit-Order و آهسته به جلو رفتن است. به استراتژی خود اعتماد کنید و همیشه آن را به یاد داشته باشید – اگر با استراتژی معامله نمیکنید، در حال قمار کردن هستید !