سرمایهگذاری در بازار ارز دیجیتال را میتوان به یک ترن هوایی تشبیه کرد که بر روی ریل احساسات حرکت میکند. تاثیر نپذیرفتن از احساسات، حتی برای معاملهگران با تجربه و کارکشته هم بسیار دشوار است. رضا جعفری، یکی از کارشناسان مطرح بلاک چین در وبسایت هکرنون مطلبی در مورد کنترل احساسات در زمان سقوط بازار منتشر کرده است که متن کامل آن را در ادامه میخوانید.
اینکه در هنگام سقوط بازار باید چه کاری انجام دهید، به موقعیتی که در آن قرار دارید بستگی دارد. اگر در حال حاضر سرمایهگذاری کردهاید و شاهد این هستید که ارزش سرمایهتان روز به روز کمتر میشود، باید رفتار متفاوتی نسبت به حالتی که پول نقد در دست و بالتان است و به دنبال فرصت مناسبی برای سرمایهگذاری میگردید داشته باشید. اگر شما جزو افراد دسته دوم هستید باید بدانید که خیلی خوششانس هستید.
۱- در کف بخرید
اصطلاحی در بین معاملهگران و افراد فعال در حوزه خریدوفروش ارزهای دیجیتال وجود دارد که میگوید: «وقتی شدید میریزه بخر!».
خرید در زمانی که شیب نمودارهای بازار نزولی است و قیمتها کاهش زیادی پیدا کرده است، از سال ۲۰۰۹ تاکنون استراتژی برنده برای سرمایهگذاران بیت کوین بوده است. این یک مفهوم تازه نیست. مَثلی قدیمی در میان افراد فعال در امور مالی رایج است که میگوید؛ «زمانی که خون در خیابانها جاری شده، بخر!».
رویکرد سرمایهگذاری در ارز دیجیتال مانند خرید مواد غذایی است. شما به دنبال بهترین معامله هستید. وقتی شما برای خرید مواد غذایی میروید، میدانید که چه چیزی میخواهید و پیشزمینه و تصوری نیز از قیمت آن دارید.
مثلا اگر بخواهید در زمستان توت فرنگی بخرید، چون در فصل مناسب آن نیستید، قیمت آن ۲۰% بیشتر از حالت معمول آن است و ممکن است این موضوع شما را از خرید توت فرنگی منصرف کند.
در ارز دیجیتال نیز شرایط مشابهی حاکم است. اگر فکر میکنید ارزی ارزشمند است و در آینده نیز باارزشتر خواهد شد، آن را بخرید. اما اگر گمان میکنید که در حال حاضر قیمت ارزی فراتر از ارزش واقعی آن است و یا این که بازار به گونهای پیش رفته که ارزش آن بیشتر از چیزی است که شما برای آن در نظر داشتید، اقدام به خرید نکنید.
مثلا قیمت یک سکه در طول دوره بازار صعودی از ۵ دلار به ۲۰ دلار افزایش میباید و زمانی که بازار میریزد، قیمتش تا ۱۰ دلار پایین میآید. این اتفاق را کاهشی از ۲۰ دلار تعبیر کنیم یا افزایشی از ۵ دلار؟
هر دوی این دیدگاهها درست است. قیمت سکه میتواند افزایش یا کاهش یابد، اما در این نقطه کف موقت خود را در ۱۰ دلار ایجاد کرده و پایینتر از این نرفته است. بنابراین احتمال اینکه دوباره به قیمت ۲۰ دلار و یا بالاتر برسد بیشتر است. اما در نهایت، بدترین چشمانداز ممکن برای من ۵ دلار خواهد بود و حالت بدون ضرر ۱۰ دلار است.
این مثال بسیار ساده است، اما باعث میشود که شما جان کلام را دریابید. در واقعیت، پارامترها و متغیرهای بسیار زیادی وجود دارد که شما باید هنگام سبک و سنگین کردن ریسک و پاداش آن را در نظر بگیرید.
هر چه مقالات بیشتری با عنوان «پایان بیت کوین» یا «مرگ بیت کوین» میبینید، باید بیشتر به سرمایهگذاری خود خوشبین و امیدوار شوید، چون نشان میدهد احتمالا کف قیمت هستیم یا در نزدیک آن قرار داریم. به اخبار توجه نکنید. به عنوان مثال، چندی پیش CNBC درست در زمان اوج روند صعودی (ژانویه ۲۰۱۸)، پستی با عنوان «چگونه میتوان ریپل خرید» منتشر کرد. تقریبا بلافاصله پس از آن قیمت XRP تا ۵۰% سقوط کرد.
۲- مطالعه کنید
جیم ران (Jim Rohn)، کارآفرین، نویسنده و سخنران انگیزشی آمریکایی در رابطه با اهمیت آموزش و مطالعه جمله معروفی دارد:
آموزش شما را زنده و جاودان خواهد کرد؛ خودآموزی به شما ثروت و مکنت میبخشد.
اگر شما از آن دست کسانی هستید که سرمایهگذاری کردهاید و حالا شاهد این هستید که پولتان کمتر و کمتر میشود و دارید ضرر میکنید، از این فرصت استفاده کنید و از اشتباهات خود درس بگیرید.
من نیز زمانی که با بازار نزولی مواجه شدم به یادگیری تحلیل تکنیکال روی آوردم و یک استراتژی سرمایهگذاری برای خود ایجاد کردم.
متاسفانه در آن برهه زمانی، من با پول نقد در دست منتظر نبودم که قیمت کفی بسازد و من در آن نقطه وارد بازار شوم. بلکه من پیش از شروع روند نزولی هر چه را که داشتم در ارز دیجیتال سرمایهگذاری کرده بودم. ارزش سرمایهی من در مدت زمان کوتاهی ۵۰% کاهش یافت. هر زمانی که وارد حساب کاربری صرافی خود میشدم، افسردگی و ناامیدی بر من مستولی میشد و حس میکردم یک احمق به تمام معنا هستم.
اما خیلی کلهشقتر از آن بودم که شکست و ضرر را بپذیرم. در نتیجه آغاز به یادگیری کردم، کاری که باید پیش از ورود به بازار انجام میدادم. ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است و هیچ وقت برای آموختن دیر نیست.
نمودارهای قیمتی را چک کنید و آغاز به یادگیری الگوهای مختلف کنید. برخی تحلیل تکنیکال را علمی ساختگی میدانند، اما من بر این عقیدهام که تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال نسبت به بورس کاربرد بیشتری دارد.
شاید علت این تفاوت وضعیت احساسی حاکم بر بازار است. بازار بورس اصولا دارای معاملهگران و سرمایهگذارانی باتجربه است. اما بیشتر سرمایهگذاران ارز دیجیتال افرادی مبتدی و یا سرمایهگذار خرد هستند. در نتیجه زمانی که بازار دچار بیثباتی و نوسان میشود، مستعد این هستند که دچار فومو (ترس از دست دادن سود که خرید غیرمنطقی را در پی دارد) شوند.
سرمایهگذاران نهادی به تازگی و به تدریج ورود به بازار ارز دیجیتال را آغاز کردند. کمبود و عدم جاافتادگی ابزارها و منابع در دسترس در این فضا برای مشارکت سرمایهگذاریهای بزرگ حس میشود. همین امر سبب شده است که این بازار احساسات محور و بدون مانع رشد کند و همانطور که امروز نیز شاهدش هستیم تا این حد پرنوسان باشد.
تحلیل تکنیکال به روانشناسی وابسته است و تلاش میکند تا احتمالات مختلفی که ممکن است در هر نقطه از نمودار روی دهد را بررسی کند و دریابد. این رویکرد نوسانات بازار را بررسی میکند و سعی میکند که با استفاده از آن تحلیلی درست از وضعیت بازار ارائه دهد.
درک این نکته که تحلیل تکنیکال پیشبینی آینده نیست، از اهمیت بالایی برخوردار است. تحلیل تکنیکال در واقع دریافتن و سر درآوردن از تمام عواقب و پیامدهای احتمالی و آمادهسازی خود به بهترین نحو در صورت وقوع هر کدام از آنهاست. میتوان گفت تحلیل تکنیکال به نوعی مدیریت ریسک است.
به عنوان مثال؛ سعی نکنید که کف روند نزولی را دریابید تا پتانسیل کسب سود خود را افزایش دهید. در عوض منتظر تایید پایان روند نزولی باشید. این بدان معناست که شاید شما سود ناشی از افزایش قیمت اولیه را از دست دهید، اما در مقابل شما با ریسک کمتری وارد بازار شدید.
پیش از خرید هر چیزی، باید حداقل ۱ ماه نمودار آن را زیر نظر داشته باشید و بررسیاش کنید. کانالهایی که قیمت بین آنها در نوسان است را بشناسید، تاریخچه آن را بررسی کنید و ببینید که در گذشته چگونه به خبرهای مثبت و منفی واکنش نشان داده است.
وقتی که شما سکهای را شناسایی میکنید و فکر میکنید که سرمایهگذاری خوبی است:
- نمودار را بررسی کنید.
- نقطهای که به نظرتان برای ورود مناسب است را تشخیص دهید.
- لیمیت اوردری برای خرید در آن نقطه تنظیم کنید.
- اجازه بدهید سفارش شما کار خود را بکند و رهایش کنید.
باور کنید مرحله آخر، سختترین بخش ماجراست. یکی از بزرگترین مشکلات افراد در حوزهی خریدوفروش، پایبند ماندن به استراتژیشان است. آنها زمان زیادی را صرف میکنند تا نقطه ورود را پیدا کنند، اما زمانی که لیمیت اوردرشان را تنظیم میکنند، مینشینند و به آن نگاه میکنند تا سفارششان انجام شود. این ایده بسیار بدی است.
تلوزیونتان را روشن کنید، پلیاستیشن بازی کنید، یا هر کاری که دوست دارید انجام دهید و در کنار آن گوشه چشمی نیز به نمودارها داشته باشید تا خریدتان انجام شود. خیره ماندن به نمودار پس از اینکه سفارشتان را تنظیم کردید، این شرایط را فراهم میکند تا به خودتان اجازه دهید که در تصمیمتان مردد شوید و این به مثابه آن است که به پاشنه آشیلتان شلیک کنید.
پیدا کردن بهترین نقطه ورود، سختتر از چیزی است در اینجا به آن اشاره کردیم. بهتر است یک دوره تحلیل تکنیکال را بگذرانید یا خودتان به صورت خودآموز و با خواندن کتاب و تماشای ویدئوهای معتبری که در این زمینه وجود دارد به فراگیری آن بپردازید.
اگر میخواهید نمودارها را بخوانید و به فراخور شرایط بازار و سیگنالهای نمودار اقدام به خرید و فروش کنید، با برخی از ابتداییترین اصول تحلیل تکنیکال آغاز کنید. ابتدا دانش خود را در رابطه با الگوهای شمعی، الگوهای نموداری، سطوح مقاومتی و حمایتی و برخی شاخصهای مهم مانند RSI، MACD، SMA و … بالا ببرید و پس از آن به سراغ مباحث پیچیدهتری مثل ابر ایچیموکو، امواج الیوت و سطوح فیبوناچی و … بروید. در نهایت شما قادر خواهید بود استراتژی مختص به خود را بسازید.
همچنین برای شروع به یادگیری تحلیل تکنیکال میتوانید با وبسایت ما همراه باشید و با مطالعه سلسله پست «آموزش تحلیل تکنیکال» که تاکنون ۵ قسمت از آن منتشر شده است، قدم در این وادی بگذارید.
آموزش تحلیل تکنیکال؛ پیشفرضها – بخش اول
آموزش تحلیل تکنیکال؛ انواع نمودار – بخش دوم
آموزش تحلیل تکنیکال؛ مقیاس نمودار و حجم معاملات – بخش سوم