بیت کوین ققنوسی بود که از خاکستر بحران مالی سال ۲۰۰۸ برخاست. در آن زمان، ساتوشی ناکاموتو با انتشار وایت پیپر بیت کوین، سیستم مالی و الکترونیکی همتابههمتایی را نوید داد که خیلی زود دربرابر ساختارهای مالی بحرانزده فیات و سیستمهای اقتصادی کشورهای مختلف ایستاد. از آن زمان تاکنون، گمانهزنیهای بسیاری درباره میزان قدرت بیت کوین برای ازمیانبرداشتن سیستمهای سنتی مطرح شده است. دراینمیان، برخی از صاحبنظران دیدگاههای رادیکالتری را در پیش میگیرند و از حذف مرزبندیهای سیاسی و حزبی سخن میگویند. بهعنوان مثال، بهعقیده لوگان بولینگر (Logan Bolinger)، نویسنده و حقوقدان آمریکایی و یکی از طرفداران سرسخت بیت کوین، این ارز دیجیتال میتواند تا حد تحول نظام سیاسی و فروپاشی احزاب سیاسی مختلف پیش برود.
بولینگر این ایده خود را در مطلبی که اواخر سال ۲۰۲۱ نوشت، بیان میکند؛ سالی که برای بیت کوین و ارزهای دیجیتال سرشار از تلاطم و رویدادهای مختلف بود. در این مطلب، وی بحث تحولی را بهمیان میکشد که بیت کوین میتواند در منش سیاسی کشورش، یعنی ایالات متحده آمریکا، ایجاد کند. همانطورکه میدانید، احزاب سیاسی در آمریکا به دو حزب اصلی جمهوریخواه و دموکرات تقسیم میشوند. درمقایسهبا انقلاب عظیمی که بیت کوین بهصورت سیستماتیک میتواند در اقتصاد ایجاد کند، بولینگر مسئله انتخابکردن فردی از هریک از این احزاب را برای ایجاد تغییر امری بیهوده تلقی میکند.
بیشتر بخوانید: اگر بیت کوین را دوست ندارید بخوانید!
بهباور بولینگر، فقط نشاندادن استاندارد جدیدی که بیت کوین درزمینه اقتصاد و سیاست میتواند ایجاد کند، خود جرقه تغییر را در ذهن افراد روشن میکند. او مطلبش را با نقلقولی از جورج اورول (George Orwell) آغاز میکند؛ رماننویسی که بیشتر با آرای سیاسیاش شناخته میشود. اورول دلیل اصلی سکوت افراد دربرابر ظلم را فقدان معیارهایی برای مقایسه میداند. بولینگر توضیح میدهد که بیت کوین چگونه میتواند معیاری برتر برای ایجاد نظرگاهی کاملاً جدید در عرصه سیاست و اقتصاد باشد. ادامه مطلب را از زبان لوگان بولینگر میخوانید.
جنبش سیاسی بیت کوین
جورج اورول در رمان سیاسی ۱۹۸۴ مینویسد:
تودهها هرگز به میل خود قیام نمیکنند و صرفاً به این دلیل که تحت ستم هستند، دست به شورش نمیزنند. درواقع، تا زمانیکه به داشتن معیاری برای مقایسه مجاز نباشند، هرگز متوجه نمیشوند که به آنها ستم شده است.
بهعقیده منِ نویسنده (بولینگر)، بیت کوین نمایانگر نیرویی اجتماعیسیاسی است. نقلقولی که از اورول آوردم، ارزش بیش از یک بار خواندن دارد و جمله دوم این نقلقول بهشدت ذهن را درگیر میکند؛ زیرا این مفهوم را میرساند که اگر دولت یا سیستمی بتواند از ظهور استاندارد مقایسه جلوگیری یا اگر چنین استانداردی را مخدوش یا مبهم جلوه کند، هیچ تهدیدی ازنظر قیام و شورش مردم وجود نخواهد داشت.
بهنظر من، این همان چیزی است که در گفتمان سیاستهای پولی اتفاق میافتد. از دوران کودکی، باورهای بنیادینی به ما تلقین و تزریق شده است که اغلب بهاشتباه حقایق اقتصادی تلقی میشوند. سیستم تلاش میکند موضوعات مالی را بیشازحد پیچیده نشان دهد تا افراد معمولی حس کنند که این موضوعات فراتر از درک آنهاست و باید به دست عدهای «متخصص» سپرده شود.
اکثر افرادی که چه در فضای آکادمیک و چه بهصورت شخصی درزمینه اقتصاد مطالعه کردهاند، بدون اینکه بدانند، نظریههای اقتصادی کینزی (Keynesian) را خواندهاند. این نظریه اقتصادی که نقش دولت و سیستمهای کلان مالی را بیشازحد برجسته جلوه میدهد، در ۷۵ سال گذشته در همهجا حاضر بوده است؛ تا حدی که تقریباً تمام استادان اقتصادکینزی هستند و از کتابهای درسیای استفاده میکنند که نظریهپردازان کینزی نوشتهاند.
همچنین، اقتصاددانانی که با کتابهای کینزی آموزش دیدهاند، شغلها و مسندهایی در دولتها و سازمانهای دولتی بهدست میآورند و به کار طراحی سیاستهای اقتصادی مشغول میشوند. بدینترتیب، اکثر ما نمیآموزیم یا نمیدانیم که نظریههای دیگری همچون «مکتب اقتصاد اتریش» نیز وجود دارند که با تأکید بر نقش افراد در اقتصاد، اصول اولیه قانعکنندهتری آموزش میدهند. با این مقدمه نتیجه میگیریم که ایجاد سیستم پولیای مبتنیبر نظریه کینزی است. در چنین محیط فکری همگنی، هر «معیار مقایسه» بهقول اورول، بهراحتی حذف و نادیده گرفته میشود یا اعتبارش را از دست میدهد.
بیشتر بخوانید: مکتب اقتصاد اتریش چیست؟
بهعنوان مثال، توجه کنید که میتوانیم سیستمهای اجتماعیاقتصادی سازمانی (همچون سرمایهداری دربرابر سوسیالیسم و کمونیسم) را باهم مقایسه کنیم؛ اما تشویق نمیشویم که سیستمهای پولی را با یکدیگر مقایسه کنیم. هنگامیکه احساسات سوسیالیستی بیشتر میشود، به صفهای نان در شوروی یا وضعیت کوبا و چین اشاره میشود. این مقایسهها آسان و در نوع خود بسیار تأثیرگذار هستند. بهعنوان نمونه، اجازه دارید سرمایهداری را با صفهای نان در جوامع سوسیالیستی یا حکومتهای سرکوبگر مقایسه کنید تا بهنفع سرمایهداری رأی دهید؛ اما هنگامیکه از مقایسه سیستمهای پولی سالم و ناسالم سخن بهمیان میآید، همین استدلال اشتباه هم دیگر وجود نخواهد داشت. بهنظر من، همین نکته خود گویای بسیاری مسائل است.
همه ما میدانیم که در وضعیت کنونی جهان، یک جای کار میلَنگد. همه افرادی که میشناسم، بهطورشهودی این مسئله را احساس میکنند؛ اما تا زمانیکه گزینههای جایگزینی که به ما ارائه میشود، مشکل را بهاشتباه شناسایی میکنند، به جایی نخواهیم رسید. باوجوداین، اگر دقیقتر شویم و مشکل را در خود لایه پول تشخیص دهیم، همهچیز واضحتر خواهد شد. ممکن است آنچه میگویم، اغراقآمیز بهنظر برسد؛ اما توضیح خواهم داد که چرا فکر میکنم درست است. بیت کوین میتواند متحولکنندهترین فناوری اجتماعیسیاسی باشد که در طول عمرمان دیدهایم. درادامه، دلایل خودم را شرح میدهم.
در سیستم سیاسی دو حزبی کنونی ما در ایالات متحده آمریکا، تقریباً برای هر دهه یک حزب را انتخاب میکنیم. بدینترتیب، حوزه قدرتی که به قوه مجریه تعلق میگیرد، بدون توجه به حزب مستقر در کاخسفید پیوسته گسترش مییابد. در هر انتخابات، تقریباً ۴۹ تا ۵۳درصد از شهروندان به نامزد پیروز رأی میدهند. این یعنی دموکراسی در ایالات متحده آمریکا همیشه بهنفع گروهی خواهد بود که اندکی بیش از نیمی از آراء را کسب میکنند و قدرتشان را بهطورهمهجانبه گسترش میدهند.
در هر انتخابات، هر حزب با شورواشتیاق بر این باور است که اگر بتواند نامزد یا انسان جایزالخطای خاصی را در رأس قدرت قرار دهد، همهچیز بهبود خواهد یافت و رفاه در سطح کلان گسترش پیدا خواهد کرد و ورق بهنفع قدرت برنخواهد گشت. در همین حال، شکاف ثروت گستردهتر میشود، سیاست خارجی تا حد زیادی یکسان میماند، پول همچنان ارزشش را از دست میدهد و مردم در تمایل جمعی برای سرزنش دیگران بیشتر از هم دور میشوند.
همچنین، همانطورکه در تصویر زیر مشاهده میکنید، ثروت کل درگردش بین مردم جامعه از ۳۲.۸۷تریلیون دلار به ۸۶.۸۷تریلیون دلار رسیده است؛ اما توزیع ثروت هرسال بهسمت ناعادلانهترشدن پیش میرود.
هر حزب سیاسی در هر انتخابات، حزب مخالف را منبع و منشأ همه آسیبهای اجتماعی میداند. بهعبارتدیگر، به ما گفته میشود که مشکل در سطح احزاب سیاسی است و نه در سطح سیستماتیک. بنابراین، اگر سیاستمداران اصلح را در رأس امور قرار دهیم، حداقل تا انتخابات بعدی، مشکلات سیاسی حل میشود و اقتصاد و اجتماع مسیر درست را پیدا میکنند و بهتدریج به دنیای کامل نزدیک و نزدیکتر خواهیم شد.
بااینحال، طبق آنچه در تاریخ معاصر شاهد بودهایم، این ادعا بیشک نمیتواند درست باشد. همگی ما مشکل اساسی را در مکانی نادرست جستوجو میکنیم و آن را اشتباه تشخیص میدهیم. مشکل در لایهای فراتر و عمیقتر از احزاب سیاسی ریشه دوانده است. نقص اصلی و واقعی سیستم در زیربنای اقتصاد و سیاست، یعنی «پول» جا خوش کرده است.
هر دو حزب سیاسی در ایالات متحده آمریکا و هر کشور بزرگ غربی دیگری، چاپ و عرضه پول را بیوقفه افزایش دادهاند و بیشک به این کار ادامه خواهند داد. این مسئله باعث تأثیراتی گسترده در لایههای پایینتر اقتصاد و اجتماع شده است که ما بهاشتباه آن را به تصمیمگیریهای حزب سیاسی مخالفمان نسبت میدهیم. درواقع، این مشکلی است که هر دو حزب ایجاد و تشدید میکنند. آنها بیرویه پول چاپ میکنند؛ زیرا قدرتش را دارند و میتوانند از آن برای پیروزی مجدد در انتخابات استفاده کنند.
بیشتر بخوانید: ابرقدرتها چقدر پول چاپ کردهاند؟ نمودارها پاسخ میدهند
بیتکوین متحولکنندهترین فناوری اجتماعیسیاسی است که هریک از ما تاکنون دیدهایم؛ زیرا میتواند پارادایمی را بدون نیاز به انتصاب انسانها تغییر دهد و بر رویکردهای سیاسی تأثیرگذار باشد.
بیت کوین با کوچککردن دامنه اعمال نفوذ سیاستمداران تغییر ایجاد میکند. دقیقتر بگوییم، بیتکوین از هرگونه اعمال نفوذ بر عرضه پول که لایه پایه جامعه است، جلوگیری میکند. پول بیانگر قیمت و هماهنگکننده فعالیتهای اقتصادی است. سیگنالهای صحیح قیمت انگیزه فعالیتهای اقتصادی ضروری را ایجاد میکنند و فعالیتهای غیرضروری را از میان برمیدارند. اطلاعات نادرستی که با دستکاری عرضه پول وارد لایه پایه اجتماع و اقتصاد میشود، به اقتصاد بزرگتر نفوذ میکند و محیطی مملو از خطرهای اخلاقی و انگیزههای باطل و سرمایهگذاریهای نادرست میسازد. این وضعیت به سود افرادی است که از این اطلاعات نادرست بیشترین نفع را میبرند.
هیچ سیاستمداری نمیتواند دربرابر وسوسه دستکاری در عرضه پول مقاومت کند؛ زیرا این کار دست هر سیاستمداری را برای وعدههای دروغین باز میگذارد و به او ابزاری بسیار مفید برای پیروزی مجدد در انتخابات بعدی میدهد. ازآنجاکه در کنگره ایالات متحده آمریکا احزاب یا نمایندگان هر حزب محدودیت زمانی برای کسب کرسی قدرت ندارند و مزایای کسب قدرت نیز بیپایان است، احزاب و سیاستمداران بهاندازه کافی برای انتخاب مجدد انگیزه دارند.
دستکاری مداوم در عرضه پول در هر دولتی که بر سر کار میآید، فقط عواقب گرانبار آن را بهتأخیر میاندازد؛ درست مانند فردی الکلی که برای جلوگیری از حال بد پس از مستی، به نوشیدن خود ادامه میدهد. بهنقل از سریال چرنوبیل (Chernobyl)، میتوانیم بگوییم:
هر دروغی که میگوییم، ما را بیشتر به حقیقت بدهکار میکند. دیر یا زود این بدهی باید پرداخت شود.
گسترش عرضه پول نوعی دروغگویی است و هربار که این دروغ گفته میشود، فقط عواقب حقیقت را سهمگینتر خواهد کرد. در دهههای گذشته، اقتصاد مانند خودرویی بوده که رانندگانی مست آن را میراندند. بیت کوین اکنون آمده است تا سوییچ این خودرو را از این افراد پس بگیرد.
فردریش هایِک (Friedrich Hayek)، اقتصاددان اتریشی میگوید:
بهنظر من، نمیتوانیم پیش از اینکه زمام امور را از دست دولت پس بگیریم، پول زیادی بهدست آوریم. بهعبارتدیگر، نمیتوانیم پول را با خشونت از دست دولت خارج کنیم. تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم، این است که با روشی حیلهگرانه چیزی را معرفی و عرضه کنیم که آنها نتوانند جلوِ آن را بگیرند.
بیت کوین همان چیزی است که آنها نمیتوانند جلو آن را بگیرند. با بیت کوین به جنگ یا انقلابی خونین یا انتخاب حزب سیاسی یا سیاستمداری خاص احتیاجی نداریم. نیازی نیست که قدرت بیت کوین به یک فرد یا گروه داده شود تا بهنمایندگی از دیگران وارد عمل شود. درعوض، هر فردی میتواند انتخاب کند که در این سیستم و فناوری نوین مشارکت کند.
با هر انتخاب فردی، شبکه بیرهبر و غیرمتمرکز بیت کوین تقویت میشود؛ درحالیکه قدرت انحصاری دولت بر پول نیز بهتدریج ضعیفتر میشود. داودو آمانتانا (Dawdu Amantanah)، اقتصاددان و نویسنده میگوید:
بیت کوین اعتراض خاموشی در حال خزیدن و جانگرفتن است که میتواند ساختارهای فاسد سیاست و پول و حاکمیت را از بین ببرد.
بنابراین، پیشنهاد من به شما یادگیری بیت کوین و تعامل با آن و بهاشتراکگذاری دانشتان با خانواده و دوستان است. به حمایت خود از این شبکه غیرمتمرکز ادامه دهید و با انتخاب خود به آن بپیوندید.
بیشتر بخوانید: ارزهای دیجیتال چگونه به پول تبدیل میشوند؟
من از نسل هزارهام. نسل ما که در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ بهدنیا آمد، آسیبهایی اجتماعی را تجربه کرده است که یا ناشی از جهان مبتنیبر ارزهای فیات بودهاند یا در این جهان متمرکز شدت گرفتهاند. باوجوداین، نسلهای پیش از من نیز هزینههای هنگفتی برای سیستمهای پولی نادرست متحمل شدهاند و اگر چیزی را تغییر ندهیم، نسلهای بعد از من هم مجبورند زیر بار هزینههای سنگینتری کمر خم کنند.
اگر شما در دهههای ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۰ بهدنیا آمده باشید، احتمالاً ماجرای تصمیم ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت ایالات متحده آمریکا، برای جدایی دلار از طلا را بهخاطر میآورید. او قصد داشت از طلا برای پرداخت هزینههای جنگ ویتنام استفاده کند؛ جنگی که نزدیکترین افراد به چاپخانه پول، یعنی قدرتمندان، مجبور نبودند در آن بجنگند.
همچنین، آن دسته از افرادی که در دهههای ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ چشم به جهان گشودهاند، سیستم پترودلار پس از جدایی طلا از دلار و وابستگی اقتصاد به نفت را بهیاد میآورند. این سیستم عامل مهم و تأثیرگذار مداخلات آمریکا در خاورمیانه بود؛ از جنگ خلیج فارسگرفته تا جنگ در افغانستان. همه ما با بحرانهای بزرگ مالی و کووید۱۹ دستوپنجه نرم کردهایم که هر دو مسئله بهضرر مردم عادی تمام شد؛ درحالی که جیب قدرتمندان را پُر کرد. دوستان اکنون زمان تغییر فرارسیده است! تغییری واقعی!
سناتور الیزابت وارن (Elizabeth Warren) در مبارزههای انتخاباتی ریاستجمهوری خود در سال ۲۰۲۰ خواستار تغییر ساختاری بزرگی شد. منظور او تغییر در افراد مسئول ساختارهای موجود بود. ترامپ نیز وعده داد که «باتلاق [فساد اقتصادی] را خشک خواهد کرد»؛ درحالیکه هم این «باتلاق» و هم حوزه قدرت او هرروز بیشتر گسترش مییافت. اگر واقعاً خواهان تغییر ساختاری بزرگی هستیم، باید خود ساختارها را بهطوراساسی تغییر دهیم و این کار مستلزم اصلاح پول است.
اگر از نقایص اخلاقی و انگیزههای نادرست و بیعدالتی سیستماتیک در فرصتهایی که اقتصاد مبتنیبر ارز فیات ایجاد میکند، خسته شدهاید؛ اگر از کاهش سالانه قدرت خرید پولتان خسته شدهاید؛ اگر از سیستم پولیای که به تبعیض دامن میزند و زمینه آن را فراهم میکند، خسته شدهاید؛ اگر از اینکه دولتها میتوانند برای جنگهای خود پول چاپ کنند، خسته شدهاید؛ اگر از سیستمی که دوامآوردن خود را به بهای نابودی محیطزیست تضمین میکند، خسته شدهاید؛ و اگر از توزیع نامتوازن پول و دسترسی ناعادلانه تعداد انگشتشماری به حجم عظیم منابع مالی خسته شدهاید، پیشنهاد میکنیم به طرفداران بیت کوین بپیوندید و درباره این فناوری انقلابی مالی بیشتر بیاموزید.
بیشتر بخوانید: ۲۰ پیشبینی درباره آینده پول
در پایان، بازهم باید به نقلقولی بازگردیم که در ابتدای این مطلب از جورج اورول نقل کردیم. بیت کوین معیار و استاندارد جدیدی برای مقایسه به ما ارائه میکند؛ نظرگاه جدیدی که به ما نشان میدهد پول دستکاریشده در لایههای اساسی جامعه چگونه باعث تداوم ظلم میشود. نسل ما دربرابر فرصت جدیدی برای تغییر پارادایم قرار گرفته است؛ فرصتی برای سازماندهی مجدد جهان برمبنای استاندارد بیت کوین بهنفع و صلاح عموم افراد. پس این فرصت را نباید بهراحتی از دست بدهیم.
جمعبندی
آنچه خواندید، بهنقل از لوگان بولینگر نوشته شده بود. بولینگر در مطلبش به سستبودن بنیانهای اقتصاد اشاره میکند و دلیل اصلی پناهبردن عوام به این بنیانهای سست را ناآگاهی از جایگزینهای جدیدتر آن میداند. بهعقیده او، مشکلات سیاسی و اقتصادی نه در رویکرد حزبهای سیاسی مختلف، بلکه در اساس سیستم نهفته است.
بولینگر توضیح میدهد که درصورت آشنایی افراد با معیارهایی برای مقایسه و کشف ناکارآمدی سیستم فعلی، افراد میتوانند قدرت مالیشان را از دست سیاستمدارانی که اکنون بر تخت سلطه مالی تکیه زدهاند، پس بگیرند. بهباور او، بیت کوین متحولکنندهترین فناوریای است که میتواند در این زمینه بدون دخالت انسانها بر میزان قدرت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی افراد تأثیرگذار باشد. تحولی که فناوری نوین بیت کوین در عرصه سیاست و اقتصاد ایجاد کرد، انکارناپذیر است؛ اما پرسش مهم این است که این دگرگونی تا کجا میتواند پیش برود و اصلاح سیستمهای مالی و نهادهای قدرت در سرتاسر جهان چقدر امکانپذیر است.
دیدگاه شما درباره جنبشهای بیت کوین در سطوح مختلف سیاسی و اجتماعی چیست؟ آیا بیت کوین روزی میتواند به معیاری مهم برای مقایسه تبدیل و بالاخره در نبرد با ارزهای فیات پیروز شود؟ درصورت تمایل، میتوانید دیدگاه خود را در بخش نظرها با ما و سایر خوانندگان انتخاب بهاشتراک بگذارید.