مطالبی که در زیر آمده است، ترجمه ای از یک مقاله پربازخورد در سایت مدیوم است و وب سایت ارز دیجیتال صحت مطالب مندرج در این مقاله را تایید یا رد نمی کند.
از تمام تئوریهای موجود درباره ارزهای دیجیتال، تئوری منحنی جی (J-Curve) از کریس بورنیسکه یکی از بهترین تئوریها در این زمینه است که رشد داراییهای دیجیتال را به خوبی توضیح میدهد.
بسیاری از ارزهای دیجیتال الگوی رشد مشابهی دارند. این الگوها به سادگی قابل تشخیص هستند به طوری که بسیاری از مردم نیز به این موضوع پی بردهاند. من تصمیم به توسعه این تئوری گرفتم چرا که به نظرم تئوری منحنی جی تنها راه پی بردن به چگونگی و چرایی رشد ارزهای دیجیتال میتواند باشد.
من یقین دارم که ارزهای دیجیتال کلاس جدیدی از داراییها هستند که نمیتوان آنها را با دیگر انواع داراییها مقایسه کرد. به همین دلیل تئوریهایی که برای توضیح داراییهای دیجیتالی به کار میرود نیز نباید بر اساس روشهای ارزش گذاری موجود باشد.
ارزش یک دارایی دیجیتال به دو نوع ارزش میتواند تقسیم شود:
- ارزش کاربردپذیری (Utility Value)
- ارزش کاربردپذیری مورد انتظار در آینده یا همان ارزش گمانی (Speculative Value)
ارزش گمانی برای یک ارز دیجیتال ممکن است بسیار بالا باشد که منجر به رشد ارزشی بسیار شدیدی نسبت به دلار آمریکا شده و بعد از آن دامپ شدیدی در انتظارش باشد.
درک مرز بین این دو نوع ارزش، در فهمیدن اینکه چرا ارزهای دیجیتال اینگونه رشد میکنند، به ما کمک میکند.
ارزش کاربردپذیری (Utility Value)، ارزش پایه یک دارایی دیجیتال است و به کاربران فعال یک پلتفرم بستگی دارد. نگهدارندگان (Hodlers) با احتکار ارزهای دیجیتال در کیفپولهایشان عرضه بازار را کاهش داده و سبب افزایش قیمت میشوند.
هنگامی که بحث بروزرسانی، همکاریهای جدید و قابلیتهای جدید درباره یک ارز دیجیتال به میان میآید و یا اخبار بزرگی از آن منتشر میشود، درباره ارزش آن نیز حدس و گمان پیش میآید. این گمانهپردازان قیمت را تا جایی که شکست اتفاق بیافتد بالا میبرند. ارزهای دیجیتال موفق، مشخصهای که دارند این است که بعد از این شکست، ارزش پایه آنها بیشتر از ارزش پایه قبلی خواهد بود و دلیل آن نیز به خاطر افزایش تعداد کاربران فعال در پلتفرم و همچنین افزایش تعداد سرمایهگذاران بلند مدت آن ارز دیجیتال و خارج شدن تعدادی واحد از آن از چرخه گردش تجاری است. این یک چرخه کامل رشد است.
با آنالیز بسیاری از داراییهای دیجیتالی، الگوهای رشد مشابهی میتوان یافت. به همین دلیل هم نموداری از چرخه کامل رشد که مربوط به ارز دیجیتال نئو میباشد را در زیر نشان دادهام. در آن زمان نئو بلاک چین خود را که یک سیستم پولی جدید با نام تحمل خطای بیزانس محول شده (dBFT) بود، با موفقیت پیادهسازی کرد. همچنین نئو یک ارز دیجیتال دوکوینی است، به این صورت که دارندگان نئو قادر به دریافت ارز دیجیتال GAS (کوین دوم) خواهند بود (در این مورد بیشتر بخوانید). موفقیت نئو به اندازهای مشهود و عظیم بود که موفق شد در عرض کمتر از یک سال، دو چرخه کامل رشد را طی کند. گفتنی است که نئو با قیمت کمتر از ۱ دلار شروع کرد و تا قیمت ۲۰۰ دلار هم رشد داشت.
یک چرخه کامل رشد قیمت به ۱۲ فاز تقسیم میشود. فهمیدن اینکه ارز دیجیتال در کدام فاز قرار دارد، میتواند ابزار قدرتمندی جهت کسب سود باشد.
فاز اول: چرخه رشد با افزایش شیبدار قیمت آغاز میشود. طبیعت داراییهای دیجیتال در تکرار این چرخه است، پس رشد شیبدار و سهمیشکل قیمت معمولا نتیجه رشد چرخه قبلی است. رشد قیمت با نزدیک شدن به حد بالاترین قیمت در این فاز شدت گرفته و به صورت یک سهمی درمیآید. (Steep Increase)
فاز دوم: رشد سهمیوار قیمت نهایتا منجر به سقوط قیمتی ناگهانی و کوتاه مدتی میشود. معمولا این سقوط کوتاه مدت یک روز طول میکشد و این دارایی تا ۵۰ درصد ارزش خود را در یک روز میتواند از دست بدهد. دلیل سقوط بزرگی که در این برهه اتفاق میافتد، کمبود نقدینگی است. سفارشهای خرید در صرافیها به اندازه کافی نیست تا قیمت را تثبیت کند. بنابراین هنگامی که چند نهنگ تصمیم به فروش میگیرند، منجر به افت قیمت و در نتیجه احساس ترس و اضطراب میشود و مردم نیز با ترس اینکه ارزش داراییهایشان سقوط کند، شروع به فروش میکنند. (Abrupt Price Crash)
فاز سوم: معمولا پس از سقوط کوتاه مدت فاز دوم، قیمت افزایش پیدا میکند. این فاز نیز کوتاه مدت است و نهایتا یک یا دو روز طول میکشد. دلیل این رشد قیمتی، بازهم به نقدینگی این بازارها برمیگردد ولی در این مورد درجهت مخالف فاز دوم است. به دلیل سقوط سنگین، قیمتها دوباره جذاب به نظر میرسند و مردم شروع به خرید میکنند. پیشنهادهای فروش برای این خریدها قرار داده نمیشود و سبب افزایش باشدت بالای قیمت در بازه زمانی کوتاهی میشود. (First Rebound)
فاز چهارم: پس از بازیابی قیمت در فاز قبلی، سقوط واقعی اتفاق میافتد. این فاز بیشتر از فازهای قبلی به طول میانجامد. (معمولا یک یا دوهفته) در طول این مدت بسیاری از خبرگزاریها و اخبار منفی سبب کاهش قیمت مداوم میشوند. تمام اعتماد و هیجانی که از چرخه قبلی وجود داشت جای خود را به شک و فریب خوردگی میدهد. (Actual Crash)
فاز پنجم: در یک نقطه قیمت به اندازهای میرسد که تمام شاخصهای نموداری فریاد میزنند که این ارز دیجیتال بیش از حد فروخته شده است.(Oversold) این منجر به بازیابی قیمت ثانویه میشود. در طول سقوط واقعی که در فاز قبلی اتفاق افتاده، بسیاری از سرمایهگذاران و تریدرها منتظر مشاهده کف قیمتی هستند. هنگامی که قیمت از افت کردن دست میکشد، این تریدرها سریعا وارد معامله شده و باعث بازیابی قیمت میشوند. (Second Rebound)
فاز ششم: هنوز مقداری ارزش گمانی در دارایی دیجیتال باقی مانده است و اخبار مهمی نیز منتشر نمیشود. بازیابی قیمت ثانویه به اندازهای نخواهد بود که رشد قیمتی را حفظ کند؛ در واقع قیمت وارد فاز تثبیت میشود. این طولانیترین فاز موجود است و در طول آن قیمت به آرامی شروع به کاهش یافتن میکند. دیگر نوسانهای بزرگی نمیبینیم و حجم معاملات در کمترین مقدار خود قرار دارد. در طول این فاز قیمت شروع به یافتن خط حمایتی محکمی خواهد کرد. سطح قیمتی در این فاز ارزش کاربردپذیری آن را نشان خواهد داد و تقریبا تمام ارزش گمانی آن از بین خواهد رفت. (Consolidation Phase)
فاز هفتم: اولین شکست جهت خروج از فاز ششم زمانی صورت خواهد گرفت که قیمت چند بار از خط حمایتی برگشته باشد. سرمایهگذاران باهوش در این فاز سرمایهگذاری را آغاز میکنند. افزایش قیمت اول معمولا با حجم بالایی صورت میگیرد و اعتماد و اطمینان را به دارایی دیجیتال برمیگرداند. (First Break out)
فاز هشتم: اولین شکست رخ داده معمولا بر اساس شایعات شکل میگیرد و دلیل بر این میشود که افزایش قیمت ادامه نیافته و الگوهای پرچم یا مثلثی شکل دهد. (Flag or Triangle)
فاز نهم: هنگامی که شایعات تایید میشوند و اخبار بزرگی بازار را در بر میگیرد، قیمتها دوباره شروع به افزایش میکنند. افزایش شدید قیمتی آغاز یک روند صعودی جدید را سیگنال میدهد. (Lift-off)
فاز دهم: بسیاری از روندهای صعودی در قالب امواج الیوت شکل میگیرند. (شاید بتوان گفت همه آنها) امواج الیوت تئوری است که رشد و افت قیمت را در قالب امواج توصیف میکند. در روند صعودی سه موج برای رشد قیمت و دو موج برای اصلاح آن دیده میشود. (فاز ۴و۶ را میتوان اصلاح قیمت چرخه قبلی در نظر گرفت) (Bull-run)
فاز یازدهم: موج سوم الیوت و دومین رشد قیمت در این فاز رخ میدهد. (Second Stop)
فاز دوازدهم: این نقطه قلهی منحنی جی است. این قله نهایتا چند ساعت نگه داشته میشود. به همین دلیل هم فروختن در این نقطه حتی برای تریدرهای باتجربه نیز تقریبا غیرممکن است. در این نقطه یک چرخه کامل انجام شده است و یک چرخه جدید میتواند شروع شود. چرخه قبلی نسبت به چرخه شکل گرفته کمرنگتر خواهد شد و این چرخههای منحی جی در ادامه نیز به وجود خواهند آمد. (The Top)
این چرخه تکرار شونده در بسیاری از داراییهای دیجیتالی قابل تشخیص است. در ادامه شکلهایی از این چرخه را که فازهای مختلف آن مشخص شده، برای مونرو و لایت کوین مشاهده میکنید.
گاهی اوقات برخی از فازهای گفته ممکن است در قالب یک چرخه درون چرخه دیگری تکرار شوند. نمودار اتریوم مثال خوبی برای این مورد است. بعد از چیزی که حدس زده میشد فاز نهم چرخه باشد، به طور ناگهانی قیمت سقوط کرده و فازهای ۴تا۹ دوباره تکرار شدند و در نهایت چرخه اصلی از سر گرفته شد.
این چرخهها برای بیت کوین در تایم فریمهای بالاتری اتفاق افتاده است. در نمودار بیت کوین که در شکل زیر آمده، هر کندل بیانگر یکهفته (به جای یک روز) است. فازهای مختلف بر روی شکل قابل تشخیص هستند. البته دوفاز آخر به دلیل افزایش شدید قیمتی که داشتند و نمودار را به هم میریختند در این شکل آورده نشده است ولی در نظر داشته باشید که این چرخه هر ۱۲ فاز را به طور کامل داراست.
به نظر شما هم اکنون کجای این چرخه قرار داریم ؟!
منبع: medium